قهرمان (۱۴۰۰)
قهرمان (۱۴۰۰)

قهرمان (1400)

برنده جایزه بزرگ هیأت داوران و جایزه فرانسوا شاله از جشنواره کن 2021
کارگردان : اصغر فرهادی
فیلم‌نامه‌نویس: اصغر فرهادی
بازیگران: امیر جدیدی، سحر گل‌دوست، محسن تنابنده، سارینا فرهادی، فرشته صدرعرفایی و...
سایر عوامل: علی قاضی (مدیر فیلم‌برداری)، هایده صفی‌یاری (تدوینگر)
ژانر : درام
محصول : فرانسه، ایران
زبان : فارسی
مدت زمان : 127 دقیقه
خلاصه داستان :

رحیم زندانی مالی است. او در جریان یک مرخصی دوروزه تلاش می‌کند طلبکارش را با پرداخت بخشی از بدهی خود راضی کند ولی همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود.

  نوشته‌های منتقدان خشایار سنجری: شخصیت رحیم نه برآمده از طبقه متوسط شهری و دروغ‌گویی‌ها و پنهان‌کاری‌های آن‌هاست و نه نشانی از شارلاتان‌ها دارد. لبخندهای بی‌وقفه رحیم، به حدی تلخ و گزنده است که از خشم در ابرو آوردن، نافذتر و براتر به نظر می‌رسد. رحیم صدایی نجواگونه دارد و حتی در اوج غضب نیز فریاد نمی‌کشد. او پس از دریافت تذکر، عذرخواهی می‌کند و در طغیانی خاموش، در را به‌آرامی می‌بندد. رحیم همدلی‌برانگیزترین شخصیت از میان آثار فرهادی است که از انتخاب نامش نیز چنین برمی‌آید: رحیم سلطانی! پادشاه بخشندگی... مطالعه نقد کامل   سحر عصرآزاد: «قهرمان» فیلم‌نامه‌ای ساختارمند و حساب‌شده به‌خصوص در شروع و پایان‌بندی دارد و حدفاصل خروج و ورود شخصیت رحیم از زندان را به تصویر می‌کشد؛ یک زندانی مالی که برای پرداخت بدهی‌اش به مرخصی می‌آید اما موقع بازگشت تبدیل به آدم متفاوتی شده؛ هم به جهت شمایل ظاهری، هم تجربه ازسرگذشته! چه بر سر رحیم آمده؟ او را که می‌توان مصداق قهرمان یک‌شبه دانست و به همان سرعت که در فضای کاذب رسانه‌ای بزرگ می‌شود، با تلنگری سقوط می‌کند و این بار خودخواسته به حبس بازمی‌گردد. آن‌چه در حدفاصل این دو سکانس در فیلم ترسیم شده، همان سویه آسیب‌شناسانه درام است که فرهادی در فیلم‌نامه با مهارت و ظرافت قطعه‌های پازل‌گونه آن را چیده تا بتواند مرز باریک‌بین خواسته و ناخواسته بودن مسیر پیش روی قهرمان خود را برای مخاطب، ملموس و باورپذیر کند. (شماره ۷۷۴ هفته‌نامه «صدا»، شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰)   منوچهر دین‌پرست: جامعه‌ای که فرهادی به تصویر کشیده است، جامعه وحشتناکی است، بسیار وحشتناک. دیگر نمی‌توان به کسی اعتماد کرد. در این جامعه حتی تصور داشتن جامعه‌ای زیبا هم ناممکن و محال است. شاید سکانس پایانی فیلم همین نکته را در قالبی نمادین، به‌خوبی نشان می‌دهد؛ زمانی که قهرمان فیلم به زندان می‌رود و زن و کودک هم پشت حصارها دیده می‌شوند. هم قهرمان در زندان است و هم آن زن و کودک در زندانی دیگرند. (شماره ۲۷۹۶۶ روزنامه «اطلاعات»، سه‌شنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۰)   یاشار نورایی: آخرین ساخته اصغر فرهادی، به شکل قابل بحثی نوعی گسست از عناصر ثابت سه فیلم قبلی اوست که آن عناصر و شکل چیدمان بصری و روایی‌شان، برای من جذابیت چندانی نداشتند. چیرگی حادثه بر واقعیت و رفتن فیلم‌ها به سوی نوعی داستان کارآگاهی، با پیچش‌هایی که قصور و تقصیر و راست و دروغ را مدام متوجه یکی از شخصیت‌ها می‌کرد تا در نهایت بخشی از حقیقت و نه تمام آن عیان شود، در «قهرمان» به داستانی سرراست‌تر بدل شده است که مشخصاً بیننده را نه مجذوب رودست‌خوردن‌ها و هیجان یافتن حقیقت، بلکه کنکاش در سرنوشت شخصیت اصلی می‌کند... مطالعه نقد کامل   فاطمه فریدن: بر خلاف آثار پیشین کارگردان که برشی از زندگی خصوصی افراد و تاثیر یک اتفاق هولناک بر چگونگی شکل‌گیری شخصیت آنان در مقطعی را نمایش می‌داد، این بار نقطه‌عطف بر شخصیت محوری فیلم، رحیم (امیر جدیدی) گذاشته شده که در حقیقت نمادی از انسان‌های دنیاندیده است؛ آدم‌هایی که به محض دیده شدن نزد مردم و اخذ آزادی مقطعی، دچار خودآزاریِ مفرط می‌شوند و تحت احساسات‌گرایی، این حالت را به سایرین…

امتیازهای منتقدان

خشایار سنجری
سحر عصرآزاد
منوچهر دین‌پرست
یاشار نورایی
فاطمه فریدن
فرهاد خالدی‌نیک
حسین معززی‌نیا
رضا زمانی
صوفیا نصرالهی

میانگین

۷۲ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

خشایار سنجری: شخصیت رحیم نه برآمده از طبقه متوسط شهری و دروغ‌گویی‌ها و پنهان‌کاری‌های آن‌هاست و نه نشانی از شارلاتان‌ها دارد. لبخندهای بی‌وقفه رحیم، به حدی تلخ و گزنده است که از خشم در ابرو آوردن، نافذتر و براتر به نظر می‌رسد. رحیم صدایی نجواگونه دارد و حتی در اوج غضب نیز فریاد نمی‌کشد. او پس از دریافت تذکر، عذرخواهی می‌کند و در طغیانی خاموش، در را به‌آرامی می‌بندد. رحیم همدلی‌برانگیزترین شخصیت از میان آثار فرهادی است که از انتخاب نامش نیز چنین برمی‌آید: رحیم سلطانی! پادشاه بخشندگی… مطالعه نقد کامل

 

سحر عصرآزاد: «قهرمان» فیلم‌نامه‌ای ساختارمند و حساب‌شده به‌خصوص در شروع و پایان‌بندی دارد و حدفاصل خروج و ورود شخصیت رحیم از زندان را به تصویر می‌کشد؛ یک زندانی مالی که برای پرداخت بدهی‌اش به مرخصی می‌آید اما موقع بازگشت تبدیل به آدم متفاوتی شده؛ هم به جهت شمایل ظاهری، هم تجربه ازسرگذشته! چه بر سر رحیم آمده؟ او را که می‌توان مصداق قهرمان یک‌شبه دانست و به همان سرعت که در فضای کاذب رسانه‌ای بزرگ می‌شود، با تلنگری سقوط می‌کند و این بار خودخواسته به حبس بازمی‌گردد. آن‌چه در حدفاصل این دو سکانس در فیلم ترسیم شده، همان سویه آسیب‌شناسانه درام است که فرهادی در فیلم‌نامه با مهارت و ظرافت قطعه‌های پازل‌گونه آن را چیده تا بتواند مرز باریک‌بین خواسته و ناخواسته بودن مسیر پیش روی قهرمان خود را برای مخاطب، ملموس و باورپذیر کند. (شماره ۷۷۴ هفته‌نامه «صدا»، شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰)

 

منوچهر دین‌پرست: جامعه‌ای که فرهادی به تصویر کشیده است، جامعه وحشتناکی است، بسیار وحشتناک. دیگر نمی‌توان به کسی اعتماد کرد. در این جامعه حتی تصور داشتن جامعه‌ای زیبا هم ناممکن و محال است. شاید سکانس پایانی فیلم همین نکته را در قالبی نمادین، به‌خوبی نشان می‌دهد؛ زمانی که قهرمان فیلم به زندان می‌رود و زن و کودک هم پشت حصارها دیده می‌شوند. هم قهرمان در زندان است و هم آن زن و کودک در زندانی دیگرند. (شماره ۲۷۹۶۶ روزنامه «اطلاعات»، سه‌شنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۰)

 

یاشار نورایی: آخرین ساخته اصغر فرهادی، به شکل قابل بحثی نوعی گسست از عناصر ثابت سه فیلم قبلی اوست که آن عناصر و شکل چیدمان بصری و روایی‌شان، برای من جذابیت چندانی نداشتند. چیرگی حادثه بر واقعیت و رفتن فیلم‌ها به سوی نوعی داستان کارآگاهی، با پیچش‌هایی که قصور و تقصیر و راست و دروغ را مدام متوجه یکی از شخصیت‌ها می‌کرد تا در نهایت بخشی از حقیقت و نه تمام آن عیان شود، در «قهرمان» به داستانی سرراست‌تر بدل شده است که مشخصاً بیننده را نه مجذوب رودست‌خوردن‌ها و هیجان یافتن حقیقت، بلکه کنکاش در سرنوشت شخصیت اصلی می‌کند… مطالعه نقد کامل

 

فاطمه فریدن: بر خلاف آثار پیشین کارگردان که برشی از زندگی خصوصی افراد و تاثیر یک اتفاق هولناک بر چگونگی شکل‌گیری شخصیت آنان در مقطعی را نمایش می‌داد، این بار نقطه‌عطف بر شخصیت محوری فیلم، رحیم (امیر جدیدی) گذاشته شده که در حقیقت نمادی از انسان‌های دنیاندیده است؛ آدم‌هایی که به محض دیده شدن نزد مردم و اخذ آزادی مقطعی، دچار خودآزاریِ مفرط می‌شوند و تحت احساسات‌گرایی، این حالت را به سایرین نیز تسری می‌دهند. شخصیت‌هایی از گروه رحیم، غالبا افرادی هستند که آثار مخرب دیده‌شدن به‌واسطه رسانه‌ها و انتشار نام قهرمانی‌شان نه‌تنها خودشیفتگی را نصیب‌شان می‌کند که زیست شخصی‌شان را نیز در گرو اعتبار به‌ظاهر اجتماعی‌شان قرار می‌دهد… مطالعه نقد کامل

 

فرهاد خالدی‌نیک: در جایی از «قهرمان» یکی از شخصیت‌ها به رحیم می‌گوید: «تو یا خیلی زرنگی یا خیلی ساده!» این صفر و یک دیدن دیگران، یکی از ویژگی‌های آدم‌های این روزگارست و هیچ‌کس جز دختری که دیوانه‌وار شخصیت اصلی قصه را دوست دارد نمی‌داند که رحیم در اصل، یک قربانی است؛ قربانی شرایط نابسامان اجتماعی و لمپنیسم فرهنگی و رسانه‌ای که روز به روز بغرنج‌تر هم می‌شود و ظاهراً از آن گریزی نیست. (شماره دوازدهم ماهنامه سینمایی «برش‌های کوتاه»، آذر ۱۴۰۰)

 

حسین معززی‌نیا: «قهرمان» هم مثل «جدایی نادر از سیمین» قرار است دنیایی رئالیستی برای ما بنا کند. منظورم رئالیستی به مثابه یک فرم برای روایت‌گری است. این البته ویژگی جدایی‌ناپذیر فیلم‌های فرهادی است؛ اما شیوه کارگردانی و لحن روایت در «گذشته»، «همه می‌دانند» یا «فروشنده» تا این حد ما را وادار نمی‌کرد به دنبال کردن وقایع بر مبنای قواعد رئالیسم. در «همه می‌دانند» می‌شد فیلم را این طور هم دید که یک تریلر پلیسی است و از بعضی قراردادهای ژانر پیروی می‌کند. در «فروشنده» آن رفت‌وبرگشت میان صحنه‌های تئاتر و زندگی زن و مرد به ما اجازه می‌داد رخنه‌هایی در یکپارچگی واقع‌گرایانه قصه ببینیم؛ اما «قهرمان» در طراحی شخصیت‌ها، در پیکره اصلی قصه و نحوه روایتش، در انتخاب بازیگران و کارگردانی می‌خواهد به معنای مطلق کلمه فیلمی رئالیستی باشد. از این جهت یک گام جلوتر از «جدایی…» و شاید کمی یادآور «شهر زیبا» است… مطالعه نقد کامل

 

رضا زمانی: گاهی این نقد به فرهادی وجود داشت که با پنهان کردن موضوعی از مخاطب، گره‌ای در دل درام به وجود می‌آورد و سپس با نمایش آن همه چیز را هویدا می‌کند و داستان را به نحوی جمع می‌کند؛ اما حال که او همه چیز را توضیح می‌دهد و چیزی را از مخاطب خود پنهان نمی‌کند، جوری برخی اتفاق‌ها را کش می‌دهد که انگار قصد دارد مخاطب را شیرفهم کند… مطالعه نقد کامل

 

صوفیا نصرالهی: هنرمند با غریزه و تکنیکش توامان اثر هنری را خلق می‌کند. بهترین کارهای هنری زمانی شکل می‌گیرند که غریزه و تکنیک با هم در تعادل (و نه حتی لزوما در اوج) باشند. این کارها تبدیل به فیلم‌ها و نقاشی‌ها و قطعات موسیقی شاهکار می‌شوند. فیلمی که فقط با غریزه ساخته شده باشد به دل می‌نشیند اما خام‌دستی‌های تکنیکی مانع از این می‌شود که لقب شاهکار بگیرد و فیلمی که در آن تکنیک جلوتر از غریزه باشد در نهایت تبدیل به اثر حرفه‌ای متوسطی می‌شود که تماشاگرش را بعد از بیرون رفتن از سالن رها می‌کند. می‌شود «قهرمان» اصغر فرهادی… مطالعه نقد کامل

 

نوشته‌های خوانندگان

مریم ایران‌نژاد: «قهرمان» فرهادی، آینه ماست و ما را با خودمان روبه‌رو می‌کند. رحیم سلطانی در ابتدای فیلم، آن‌جا که از پلّه‌های اثر باستانی بالا می‌رود، می‌گوید: «نمی‌دانم آن زمان چه‌طور این همه راه بالا می‌آمدند برای ساختن این بنا؟» این سؤال را می‌شود یک بار دیگر در انتهای فیلم از خودمان بپرسیم، منتها این بار در مورد رحیم: «چه‌طور می‌شود مسیر پرپیچ‌وخم توهین و رنج و درخودشکستن را طی کرد برای ساختن چهره‌ای انسانی از خود؟»… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز