قهرمان – نقد ۱

قهرمان – نقد ۱

قهرمان (۱۴۰۰) – A Hero

 

دربندِ درماندگی

یاشار نورایی: آخرین ساخته اصغر فرهادی، به شکل قابل بحثی نوعی گسست از عناصر ثابت سه فیلم قبلی اوست که آن عناصر و شکل چیدمان بصری و روایی‌شان، برای من جذابیت چندانی نداشتند. چیرگی حادثه بر واقعیت و رفتن فیلم‌ها به سوی نوعی داستان کارآگاهی، با پیچش‌هایی که قصور و تقصیر و راست و دروغ را مدام متوجه یکی از شخصیت‌ها می‌کرد تا در نهایت بخشی از حقیقت و نه تمام آن عیان شود، در «قهرمان» به داستانی سرراست‌تر بدل شده است که مشخصاً بیننده را نه مجذوب رودست‌خوردن‌ها و هیجان یافتن حقیقت، بلکه کنکاش در سرنوشت شخصیت اصلی می‌کند. در نظر باید داشت که مخفی کردن اطلاعات از بیننده می‌تواند به ضد خود بدل شود و چون همه چیز در فیلم‌های قبلی فرهادی بر بستر واقعیت روزمره پیش می‌رفت، جا ماندن بیننده از روایت، او را به سمت تراز منطقی روایت با واقعیت موجود می‌کشاند و همین باعث دلزدگی او از برخی بی‌منطقی‌های اثر می‌شد. غلبه واقعه بر واقعیت، راه‌حلی نبود که در همه مواقع روایت را پیش ببرد و گاه کارگردان چنان مفتون مسیر پرپیچ‌وخم روایت‌هایش می‌شد که به روش‌هایی امتحان‌شده برای بروز احساسات تماشاگری رو می‌آورد که مدام ذهنش پی مقصر و پاسخ به این پرسش که «کی کجا چه کرده است؟» می‌رفت.

«قهرمان» شاید از لحاظ بصری، نوآوری چندانی نسبت به فیلم‌های قبلی فرهادی نداشته باشد. کماکان میزانسن‌های او با تصویر‌برداری رنگ‌پریده و لرزان و محصورکردن آدم‌ها در چارچوب‌ها و غلبه اشکال محیط مانند شیشه‌ها بر چهره‌ها و اندام‌ها تعریف می‌شود و او برای لحظاتی که قرارست صریحاً بیننده را احساساتی کند، از حربه‌هایی مانند تصاویر بچه‌های معصوم و تحقیر کلامی و جسمانی شخصیت‌ها بهره می‌برد؛ اما آن‌چه در ساخته اخیرش، به نظرم نسبت به کارهای قبلی قدمی رو به جلوست، همراه ساختن بیننده با قصه مرد ساده‌دلی است که بسیار بیش‌تر از گناهی که مرتکب شده، تاوان می‌دهد و در چنبره‌ای از نظام ناکارآمد، دیوان‌سالاری انعطاف‌ناپذیر و آدم‌هایی گرفتار می‌شود که شک و بدبینی و دروغ، مدام جنس برخوردهای‌شان را عوض و سرسوزنی امید به بهبودی را در نطفه کور می‌کند.

از منظر معناشناسی انتخاب شهر شیراز با تأکیدی که در ابتدای فیلم نسبت به قدمت تاریخی آن می‌شود، در عین این‌که فضایی طبیعی برای باور ساده‌دلی شخصیت اصلی می‌آفریند که از مناسبات پیچیده پایتخت به دور است، زمینه‌ای مناسب برای تعمیم مفهوم اصلی فیلم ایجاد می‌کند که زوال فرهنگی و اجتماعی را نه در یک دوره خاص بلکه به عنوان نوعی سرنوشت محتوم ساکنان این سرزمین درک کنیم. این نوع معناسازی ضمنی، وضعیت رو به انحطاط را نه‌فقط از منظر تاریخ باستانی بلکه هنر هم نشان می‌دهد، که مشخصاً خطاطی و موسیقی در آن به دیوارنویسی در زندان یا نواختن ساز در پاساژی محدود شده است که در آن دو نفر سر مسائل مالی به جان هم می‌افتند. سلطه پول و شأن اجتماعی در طول فیلم، هم محرکی برای پیشرفت داستان است و هم نظر انتقادی نسبت به جامعه‌ای که در آن هویت فردی، برساخته‌ی سازمان‌ها و توافقات جمعی است تا عامل صعود یا هبوط فرد شوند. در این فضا، جبرگرایی نویسنده/ کارگردان می‌توانست به پایانی تلخ منتهی شود که در آن تکلیف شخصیت‌ها مانند ساخته‌های قبلی تا حدی نامعلوم بماند اما با بازگشت شخصیت اصلی به زندان، چرخه‌ای کامل می‌شود که بر اساس تعارض دربند بودن و آزادی شکل گرفته است. در این میان، اعتراض شخصیت اصلی به کسانی که او را ملعبه خواسته‌های خویش کرده‌اند، یادآور نمونه‌های انتقادی درخشانی از سینمای جهان مانند «تنهایی دونده دو استقامت» یا «راه» ییلماز گونی است. مضاف بر این‌که، شخصیت اصلی این بار تاوان استقلال رأی و آگاهی خود را می‌دهد و اهمیت تصمیم از روی آگاهی، بسیار بیش‌تر از بازیچه شدن است و کم‌تر فیلمی در سینمای معاصر ایران است که در نهایت آگاهی و تاوان آگاه شدن را به این شکل پالوده به تصویر کشیده باشد تا مفهوم درماندگی و دربندِ روابط بودن، به یک تحول منطقی شخصیتی در راستای به‌دست‌‌آوردن هویت مستقل فردی منجر شود.

حلقه مفقوده درام‌های اجتماعی سینمای ایران، به‌خصوص در چند سال اخیر، به تصویر کشیدن معضلات اجتماعی بدون سوء‌استفاده از عناصری مانند فقر و مصیبت است. فیلم‌ها گاه چنان در ترسیم مصایب اجتماعی بدون این‌که پیشنهادی برای بهتر شدن بدهند ره افراط را پیش می‌گیرند که به روضه‌خوانی بصری بدل می‌‌شوند یا چنان دچار سکون و عدم تحرک هستند که تماشای‌شان با خواندن یک مقاله در صفحه اجتماعی روزنامه تفاوتی ندارد. «قهرمان» با وجود زمان نسبتاً طولانی که در یک‌سوم ابتدایی دارد و می‌توانست کوتاه‌تر باشد، در عین این‌که تبحر کارگردان را در ترسیم شرایط عینی و واقعی نشان می‌دهد (مثالش دعوای داخل پاساژ است که انگار مستند گرفته شده)، توازن میان استفاده از عناصر عامه‌پسند (مانند حضور بازیگر خوش‌سیما که این‌جا تکیده شده) و رویکرد اخلاق‌گرا را حفظ می‌کند و از این منظر فیلمی تماشایی است.

(امتیاز ۷ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز