بی‌همه‌چیز (۱۳۹۹)
بی‌همه‌چیز (۱۳۹۹)

بی‌همه‌چیز (1399)

برنده پنج سیمرغ بلورین از جشنواره فجر 1399 از جمله بهترین فیلم‌نامه اقتباسی و جایزه ویژه هیأت داوران
کارگردان : محسن قرایی
فیلم‌نامه‌نویس: محسن قرایی و محمد داوودی
بازیگران: پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، هادی حجازی‌فر، باران کوثری، مهتاب نصیرپور، پدرام شریفی، لاله مرزبان، بابک کریمی، فرید سجادی‌حسینی و...
سایر عوامل: مرتضی هدایی (مدیر فیلم‌برداری)، عماد خدابخش (تدوینگر)، حامد ثابت (آهنگ‌ساز)
ژانر : درام
محصول : ایران
زبان : فارسی
مدت زمان : 93 دقیقه
خلاصه داستان :

در روستایی قبل از انقلاب فردی خان‌زاده با نام امیر به عنوان قاضی محلی در روستا فعالیت می‌کند و به خاطر سابقه خوبی که دارد، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به امیر سپرده‌اند. حال پس از سال‌ها یکی از اهالی روستا با نام لی‌لی که از روستا به خاطر تهمت مردم به فاحشگی رفته، به عنوان اشراف‌زاده به روستا برمی‌گردد و به مردم وعده می‌دهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آن‌ها خواهد داد.

  نوشته‌های منتقدان سید رضا صائمی: «بی‌همه‌چیز» سومین فیلم محسن قرایی بعد از «خسته نباشید» و «سد معبر» در مقام کارگردان است. او البته به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس هم «قصر شیرین» را در کارنامه دارد؛ اما این بار در «بی‌همه‌چیز» سراغ اثری اقتباسی رفته و به همراه محمد داوودی از نمایش‌نامه مشهور «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات، اقتباسی آزاد کرده است. «بی‌همه‌چیز» یک درام اجتماعی-منتقدانه اســت که در لایه‌های درونی قصه‌اش تلاش می‌کند دست به نوعی جامعه‌شناسی تاریخی بزند و برخی از مؤلفه‌های فرهنگ عامه را در این خوانش دراماتیک صورت‌بندی کند. نقطه مناقشه‌ی فیلم دقیقاً در همین لایه درونی شکل می‌گیرد که به اختلاف نظر در بین منتقدان درباره تصویر و روایت فیلم از مردم برمی‌گردد که درباره آن بیش‌تر خواهیم گفت؛ اما پیش از پرداخت به این کانون مناقشه به خود فیلم و ساختار سینمایی و دراماتیک آن بپردازیم. (شماره ۷۸۰ نشریه «صدا» شنبه یازدهم دی ۱۴۰۰)   خشایار سنجری: نمایش‌نامه فردریش دورنمات و به‌تبع آن فیلم محسن قرایی، توصیفی گزنده از ذات انسانی ارائه می‌دهند. ترسیم چگونگی انحطاط اخلاقی یک جامعه در بطن یک شهرک (نمایش‌نامه دورنمات) یا روستا (فیلم قرایی) موضوعی‌ست که پرداختن به آن در مرز باریکی برای درغلتیدن به دام شعارزدگی و پرداخت‌های سطحی قرار دارد؛ اما هر دو اثر پیروزمندانه از این میدان خارج می‌شوند. انتخاب مکان وقوع حوادث در هر دو اثر اهمیتی فزاینده دارد. بازنمایی چنین فروپاشی اخلاقی در یک شهر بزرگ، با سوءتفاهم‌های مضمونی همراه می‌شد و چنین انحطاط عظیمی به مسائلی چون نقایص زمامداران در کشورداری، ایرادات قوانین حاکم بر کشور و... تعمیم داده می‌شد؛ اما انتخاب محیطی ایزوله و کم‌جمعیت، امکان نمایش رذیلت‌های بشری را بدون پیش‌داوری و تعمیم‌های سیاسی میسر کرده است. دورنمات جان‌مایه‌ی جهان را چنین توصیف می‌کند... مطالعه نقد کامل   رضا حسینی: «بی‌همه‌چیز» در تماشای دوباره هم دیدنی است؛ فیلمی قصه‌گو و سرراست با شخصیت‌ها و موقعیتی که می‌تواند اغلب تماشاگران را جذب دنیای داستانی خود کند. اگر انتظاری جز این دارید، احتمالاً چندان چیزی عایدتان نمی‌شود؛ مثلاً توقع این‌که با یک تجربه سینمایی تازه روبه‌رو شوید یا اگر طرفدار پروپاقرص نمایش‌نامه تحسین‌شده «ملاقات بانوی سالخورده»ی فردریش دورنمات هستید، انتظار داشته باشید که اقتباسی وفادارانه و تمام‌عیار را ببینید که از پتانسیل‌های منبع اقتباس خود نهایت بهره را برده باشد. البته این که گفته شد فیلم «می‌تواند اغلب تماشاگران را جذب کند»، بر اساس قواعد روی کاغذ است و آن‌چه تصور ما از جذابیت فیلم قصه‌گوی سرراست پرستاره، برای عموم تماشاگران است وگرنه لزوماً در واقعیت می‌تواند چنین نباشد. اجازه دهید با ذکر مثالی منظورم را دقیقاً توضیح بدهم... مطالعه نقد کامل   منوچهر دین‌پرست: «بی‌همه‌چیز» نه نقد حاکمیت و قدرت است و نه نقد توده‌ها و اجتماع، بلکه بر اساس رفتارهای فردی شکل گرفته است؛ مردمی که امیر روستای خود را که منشأ برکت و بزرگی می‌دانستند، به قربانگاه می‌برند و برای رسیدن به چندرغازپول به‌راحتی خود را می‌فروشند. کارگردان به‌خوبی در این فیلم نشان می‌دهد که زنی را که همین مردم به فحشا سوق دادند، اینک چه‌گونه تبدیل به کسی شده است که همگی حرف او را با جان و دل گوش می‌کنند.…

امتیازهای منتقدان

سید رضا صائمی
خشایار سنجری
رضا حسینی
منوچهر دین‌پرست
دامون قنبرزاده
صوفیا نصرالهی

میانگین

۶۰ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

سید رضا صائمی: «بی‌همه‌چیز» سومین فیلم محسن قرایی بعد از «خسته نباشید» و «سد معبر» در مقام کارگردان است. او البته به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس هم «قصر شیرین» را در کارنامه دارد؛ اما این بار در «بی‌همه‌چیز» سراغ اثری اقتباسی رفته و به همراه محمد داوودی از نمایش‌نامه مشهور «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات، اقتباسی آزاد کرده است. «بی‌همه‌چیز» یک درام اجتماعی-منتقدانه اســت که در لایه‌های درونی قصه‌اش تلاش می‌کند دست به نوعی جامعه‌شناسی تاریخی بزند و برخی از مؤلفه‌های فرهنگ عامه را در این خوانش دراماتیک صورت‌بندی کند. نقطه مناقشه‌ی فیلم دقیقاً در همین لایه درونی شکل می‌گیرد که به اختلاف نظر در بین منتقدان درباره تصویر و روایت فیلم از مردم برمی‌گردد که درباره آن بیش‌تر خواهیم گفت؛ اما پیش از پرداخت به این کانون مناقشه به خود فیلم و ساختار سینمایی و دراماتیک آن بپردازیم. (شماره ۷۸۰ نشریه «صدا» شنبه یازدهم دی ۱۴۰۰)

 

خشایار سنجری: نمایش‌نامه فردریش دورنمات و به‌تبع آن فیلم محسن قرایی، توصیفی گزنده از ذات انسانی ارائه می‌دهند. ترسیم چگونگی انحطاط اخلاقی یک جامعه در بطن یک شهرک (نمایش‌نامه دورنمات) یا روستا (فیلم قرایی) موضوعی‌ست که پرداختن به آن در مرز باریکی برای درغلتیدن به دام شعارزدگی و پرداخت‌های سطحی قرار دارد؛ اما هر دو اثر پیروزمندانه از این میدان خارج می‌شوند. انتخاب مکان وقوع حوادث در هر دو اثر اهمیتی فزاینده دارد. بازنمایی چنین فروپاشی اخلاقی در یک شهر بزرگ، با سوءتفاهم‌های مضمونی همراه می‌شد و چنین انحطاط عظیمی به مسائلی چون نقایص زمامداران در کشورداری، ایرادات قوانین حاکم بر کشور و… تعمیم داده می‌شد؛ اما انتخاب محیطی ایزوله و کم‌جمعیت، امکان نمایش رذیلت‌های بشری را بدون پیش‌داوری و تعمیم‌های سیاسی میسر کرده است. دورنمات جان‌مایه‌ی جهان را چنین توصیف می‌کند… مطالعه نقد کامل

 

رضا حسینی: «بی‌همه‌چیز» در تماشای دوباره هم دیدنی است؛ فیلمی قصه‌گو و سرراست با شخصیت‌ها و موقعیتی که می‌تواند اغلب تماشاگران را جذب دنیای داستانی خود کند. اگر انتظاری جز این دارید، احتمالاً چندان چیزی عایدتان نمی‌شود؛ مثلاً توقع این‌که با یک تجربه سینمایی تازه روبه‌رو شوید یا اگر طرفدار پروپاقرص نمایش‌نامه تحسین‌شده «ملاقات بانوی سالخورده»ی فردریش دورنمات هستید، انتظار داشته باشید که اقتباسی وفادارانه و تمام‌عیار را ببینید که از پتانسیل‌های منبع اقتباس خود نهایت بهره را برده باشد. البته این که گفته شد فیلم «می‌تواند اغلب تماشاگران را جذب کند»، بر اساس قواعد روی کاغذ است و آن‌چه تصور ما از جذابیت فیلم قصه‌گوی سرراست پرستاره، برای عموم تماشاگران است وگرنه لزوماً در واقعیت می‌تواند چنین نباشد. اجازه دهید با ذکر مثالی منظورم را دقیقاً توضیح بدهم… مطالعه نقد کامل

 

منوچهر دین‌پرست: «بی‌همه‌چیز» نه نقد حاکمیت و قدرت است و نه نقد توده‌ها و اجتماع، بلکه بر اساس رفتارهای فردی شکل گرفته است؛ مردمی که امیر روستای خود را که منشأ برکت و بزرگی می‌دانستند، به قربانگاه می‌برند و برای رسیدن به چندرغازپول به‌راحتی خود را می‌فروشند. کارگردان به‌خوبی در این فیلم نشان می‌دهد که زنی را که همین مردم به فحشا سوق دادند، اینک چه‌گونه تبدیل به کسی شده است که همگی حرف او را با جان و دل گوش می‌کنند. (شماره ۲۸۰۱۴ روزنامه «اطلاعات» سه‌شنبه هفتم دی ۱۴۰۰)

 

دامون قنبرزاده: به نظر می‌رسد محسن قرایی با دقت‌نظر و حواسی جمع، سراغ چنین نمایش‌نامه‌ای رفته تا حرف مهمی بزند. هرچند چیزهایی باعث می‌شود فیلم آن تأثیرگذاری نهایی را نداشته باشد… مطالعه نقد کامل

 

صوفیا نصرالهی: سومین فیلم محسن قرایی بعد از «خسته نباشید» و «سد معبر» بهترین فیلم اوست و گامی بزرگ برای او محسوب می‌شود؛ اما هم‌زمان این خطر را هم دارد که با بیش از حد تحسین شدن، مسیر فیلم‌سازی قرایی را به خطر بیندازد. «بی‌همه‌چیز» اقتباسی از نمایش‌نامه درخشان «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات است که این بزرگ‌ترین نقطه قوت فیلم هم محسوب می‌شود. در نتیجه طرح اصلی فیلم جذاب و پرکشش است اما نوبت به پیرنگ که می‌رسد فیلم‌نامه کار چندانی نه در بومی کردن نمایش‌نامه انجام داده و نه خرده‌پیرنگ‌های جذاب و مهمی به آن اضافه کرده است. اتفاقا هر جا که از نمایش‌نامه فاصله گرفته است، نقاط ضعفی دارد که فیلم را چند پله پایین می‌آورند… مطالعه نقد کامل

 

نوشته‌های خوانندگان

مریم ایران‌نژاد: «بی‌همه‌چیز» بر اساس اقتباس نه‌چندان موفقی از نمایش‌نامۀ «ملاقات بانوی سالخورده» اثر فردریش دورنمات ساخته شده است. فیلم چندان به متن نمایشنامه وفادار نیست و با این‌که همیشه در اقتباس اصل بر وفاداری به اصل اثر نیست اما تغییرات فاحش و نامتناسبی هم که در متن صورت گرفته، نتوانسته یک اثر مستقل با ایده‌هایی درخور ستایش بسازد. متن، به حدی تغییر و چرخش داشته که ایده‌ای مثل برقراری عدالت (حتی در لباس شعار) به بخشش و گذشت تبدیل شده است. همچنین به جای کاوش در وجدان فردی و به چالش کشیدن مسألۀ خطا و قضاوت، سرانجام به بی‌همه‌چیزبودنِ تودۀ بدشکل و بدقواره‌ای‌ ختم می‌شود که گویی محصول اجتماع و تاریخ و جغرافیا نیستند و معلوم نیست از کجا به عمل آمده‌اند! و این خود جای بحث و پرسش بسیار دارد… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز