قورباغه (۱۳۹۹-۱۴۰۰)
فراری از رئالیسم
خشایار سنجری: در مورد آثار هومن سیدی، نقلقولهای متفاوتی شنیده میشود. کاری که سیدی در آثار سینماییاش انجام میدهد به تعبیر برخی ارجاع سینماییست، بعضی آن را برداشت آزاد میپندارند و گروهی از واژههایی چون الهامگرفتن تا کپیکردن استفاده میکنند؛ اما آنچه در مورد «قورباغه» صدق میکند، پاستیش است. پاستیش، تاثیرپذیری و ارجاع آگاهانه و ستایشگرانه به آثار هنری دیگر هنرمندان است؛ نگرشی که به تئوری بینامتنیت/ Intertextuality در سینمای پستمدرن هم شباهت دارد. سیدی برای قسمتهای مختلف «قورباغه» از قصه، پیرنگ یا حتی فرم برخی آثار شاخص سینمایی وام گرفته و آنها را در فضای قصهاش به کار بسته است؛ از قصه «نفرت» (متیو کاسوویتس، ۱۹۹۵) گرفته تا فضاسازیهای گاسپار نوئه و دیوید فینچر. گویی آن قصهها و فضاسازیها، به قطعهای از پازل پرتراکم سیدی در «قورباغه» بدل شدهاند. این موضوع، به عقیده بعضی مخاطبان، سبب چندلحنیشدن و چندپارگی میشود. البته این خردهای است که بر بسیاری از آثار پستمدرن سینمایی گرفته میشود. قسمتهای «قورباغه» گاهی همچون یک کولاژ پیچیده در یک مجموعه پانزدهقسمتی، کنار هم قرار گرفتهاند؛ گویی نخ تسبیح قسمتها در برخی مواقع نامرئی است. حتی در قسمتهایی، مثل قسمت چهارم، به نظر میرسد با یک سریال فرعی یا اشتقاقی (اسپیناف) از «قورباغه» مواجه هستیم، نه با خط اصلی داستانی؛ اما هرچه بیشتر با قصه همراه میشویم، رمزهای بیشتری از قصه گشوده میشود. گرهگشاییهایی که به زعم عدهای، موتورش دیرهنگام روشن میشود (از قسمت ششم)؛ اما سیدی در قسمتهای ابتدایی، بر ارائه تاریخچه شخصیتهای محوریاش پافشاری دارد و میکوشد تا با ترسیم دقیق جزییات شخصیتها، شیمی روابط آنها در آینده را باورپذیر و همدلیبرانگیز کند. مخاطب صبور، پس از عبور از میانههای سریال، اجر صبرش را میگیرد و با قصهای پخته و روابطی تودرتو اما پویا و قابل هضم مواجه میشود.
در بعضی قسمتها، فضایی پادآرمانشهری خلق شده است؛ گویی سیدی با گریز از فضای شهری و رئالیسم افراطی مرسوم در سینمای ایران و درامهایش، جهانی با قواعد متفاوت و یگانه را به تصویر کشیده است؛ دنیایی که اصولش با آنچه تحت عنوان منطق روایی در یک فیلمژانر درام-جنایی میشناسیم، تفاوتهای بسیاری دارد. سیدی در پی خرق عادت است و به قصهگویی در قالب بسته یک ژانر اعتنایی نمیکند. این شالودهشکنی و بهرهگیری از فضای دیستوپیایی، مخاطب را در جایگاه رد کامل یا تحسین مطلق قرار میدهد. (امتیاز ۹ از ۱۰)