دیروقت – نقد ۴

دیروقت – نقد ۴

دیروقت (۱۹۸۵) – After Hours

 

یک شب پردردسر

جواد رهبر: تهیه‌کننده‌ها در ابتدا فیلم‌نامه را به تیم برتن پیشنهاد می‌دهند، اما وقتی برتن می‌شنود که مارتین اسکورسیزی راغب است آن را بسازد، به احترام او کنار می‌کشد. اسکورسیزی در آن زمان سرگرم ساخت «آخرین وسوسه مسیح» بر اساس کتاب نیکوس کازانتزاکیس بود اما کمپانی پارامونت تحت فشار گروه‌های مذهبی از تهیه آن خودداری کرد و ساخت فیلم پنج سال به تعویق افتاد. این طور شد که اسکورسیزی متنی به نام «دیروقت» را دست گرفت و فیلم دست‌اولی از آن ساخت؛ هرچند این کمدی سیاه یکی از خیرندیده‌ترین فیلم‌های استاد است.

«دیروقت» شباهتی به دیگر آثار اسکورسیزی ندارد؛ اما احساس می‌کنم که از آن‌ها چیزی هم کم ندارد. فضاسازی‌های بی‌نظیر و بازی‌های خوبی دارد و هر نمای‌ آن نشان می‌دهد که کارگردان کاربلدی پشت دوربین ایستاده است. تنها آفت تماشای فیلم و لذت نبردن از آن این است که بخواهید آن را با شاهکارهای شناخته‌شده اسکورسیزی مثل «راننده تاکسی» (۱۹۷۶) و «گاو خشمگین» (۱۹۸۰) مقایسه کنید و انتظارتان فیلمی در همان سبک و سیاق باشد.

فیلم قصه سرگردانی‌های یک شب پردردسر از زندگی جوانی به نام پل هکت است؛ پل تایپیستی‌ست که دل خوشی از کار و زندگی‌اش ندارد و به هوای گذراندن شبی خوش پایش به محله غریب سوهو در منهتن باز می‌شود. در آن‌جا شاهد خودکشی دختری می‌شود، کلید آپارتمانش را از دست می‌دهد و دست به هر کاری که می‌زند، دست گْل به آب می‌دهد. دست‌آخر هم ساکنان محله به اتهام دزدی می‌افتند دنبالش تا کلکسیون بدشانسی‌های شبانه او تکمیل شود. در این قصه مُدور کافکایی، بدبیاری‌های پل درست مثل مصیبت‌های بی‌پایانی است که یکی پس از دیگری بر سر شان پن در «دوربرگردان»‌ (الیور استون، ۱۹۹۷) فرود می‌آید.

«دیروقت» در زمان خودش خوب دیده شد و نامزد نخل طلای جشنواره کن ۱۹۸۶ شد و جایزه بهترین کارگردانی همان دوره را نصیب مارتین اسکورسیزی کرد. نورپردازی‌ و موسیقی فیلم، و البته اشاره به حکایت «جلوی قانون» از فرانتس کافکا، جلوی در کلوب را می‌توانم به عنوان انتخاب‌های ویژه‌ام از «دیروقت» نام ببرم. (امتیاز ۸ از ۱۰)

منبع انتشار اولیه: بخش راهنمای فیلم هفته‌نامه «ایران‌دخت»، شماره ۳۷، آبان ۱۳۸۸

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز