گورکن – نقد ۱

گورکن – نقد ۱

گورکن (۱۳۹۸) – The Badger

 

دیلیت منهای ریکاوری!

رضا حسینی: کاظم ملایی ابتدا با فیلم‌های کوتاه تحسین‌شده‌اش شناخته شد و سپس با اولین فیلم بلندش «کوپال» (۱۳۹۵؛ با بازی دیدنی لوون هفتوان فقید) در کانون توجه قرار گرفت؛ فیلمی با یک شخصیت اصلی و در یک لوکیشن که خیلی‌ها را کنجکاو آثار بعدی کارگردان جوانش کرد. با وجود این، «گورکن» آن فیلمی نیست که از ملایی انتظار می‌رفت. ظاهراً فیلم‌ساز قصد تجربه‌ای تازه را داشته است و انبوه شخصیت‌های فرعی با تیپ‌هایی که در نگاه اول بیش‌تر جلب توجه می‌کنند و جزییات فراوان گوشه‌وکنار فیلم، گویای این امرند؛ اما در عمل، خیلی از این جزییات و شخصیت‌های پراکنده فقط به شلوغی داستان و فیلم منجر شده‌اند و پرداختن به آن‌ها، ملایی را از عناصر مهم‌تری غافل کرده است. بماند که در بیش‌تر زمان فیلم باز همان شخصیت اصلی، مادری به نام سوده، است که تنهایی فیلم را پیش می‌برد و همین بخش میانی «گورکن»، بهتر از شروع و پایان آن است که شتابزده به نظر می‌رسند و فضای شلوغ‌شان آن طور که باید از کار درنیامده است. در این میان، لحن «گورکن» هم یکدست نیست؛ به عنوان مثال، فیلم با عنوان‌بندی‌ای آغاز می‌شود که از فونت اسامی بازیگران و عوامل آن تا رنگ‌ولعاب تصویر و موسیقی‌اش، همه نوید فیلمی مفرح و حتی کودکانه را می‌دهند ولی «گورکن» اگر هم درباره وضعیت بچه‌های طلاق باشد، فیلمی تلخ است از مصایب مادری که باید همه امور زندگی‌اش را رتق و فتق کند. اصلاً همان ترکیب‌بندی (کمپوزیسیون) نمای اول پس از عنوان فیلم (که تصویرش را بالای این نوشته می‌بینید)، مادر/ سوده را در میان «انبوهی» از خطوط افقی و عمودی نشان می‌دهد که جدا از مخمصه و دشواری‌های متعدد زندگی‌اش، دال بر حال‌وهوای داستان پیش رو است که ماجرای یک آدم‌ربایی و… را روایت می‌کند؛ اما این همه‌اش نیست و کمی جلوتر، فضای خانه سوده چنان شلوغ می‌شود که «گورکن» حال‌وهوای درام‌های خانوادگی و آشنای آپارتمانی را به خود می‌گیرد، به‌خصوص آن‌ها که می‌خواهند برشی از زندگی روزمره یک زن تنها با تمام مشکلاتش را به تصویر درآورند. سوای لحن، منطق روایی و روابط علت‌ومعلولی هم به اندازه کافی قرص و محکم نیستند و مثال کوچک آن که عنوان این نوشته هم به آن اشاره دارد، این سؤال را برای نویسنده مطرح می‌کند: چه‌طور پسر نابغه‌ای که پنج‌تا ساعت دیواری یکسان (به منظور نمایش زمان در نقاط مختلف جهان) نزدیک در اتاقش نصب شده و در حال تماشای فیلم عاشقانه و علمی‌خیالی «از آن او»/ Her (شاهکار سینمایی اسپایک جونز) است و… نمی‌داند پس از پاک‌کردن فایل‌های روی کارت حافظه دوربینش، امکان ریکاوری ساده اطلاعات وجود دارد؟ بماند که ارجاع به اثر درخشان جونز یکی از آن جزییات پرشماری است که سخت می‌شود ربط مستقیم‌شان به این داستان و فیلم را توجیه کرد و قطعاً می‌شد ارجاع‌های بهتری یافت که توأمان با جهان داستانی فیلم و شخصیت کودک نابغه‌اش هم‌خوانی داشته باشد.

فیلم با تمام این حرف‌ها، «پیام اجتماعی» خوبی دارد و احتمالاً به همین دلیل مثل سایر آثار کوتاه و بلند کارگردانش در جشنواره‌های خارجی متعددی نمایش داشته است؛ اما سینما، ابزار پیام‌رسانی نیست و هنر تصویر است که کاظم ملایی در همین فیلم هم نشان می‌دهد آن را بلد است. ترکیب‌بندی نمای پایانی «گورکن» تنهایی پسری در میان جمع غریبه‌ها و دور از والدینش را نشان می‌دهد و خطوط عمودی تصویر این بار از زندان تنهایی او در این دنیا می‌گویند و اثاثیه‌ای که جمع‌وجور شده‌اند تا انگار پایان داستان این خانه (خانواده) را تبیین کنند. (امتیاز ۵ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز