عنکبوت – نقد ۱

عنکبوت – نقد ۱

عنکبوت (۱۳۹۸) – Killer Spider

 

آرامشی جنون‌آمیز

خشایار سنجری: «عنکبوت» سیر تغییر سعید حنایی از یک بنای ساده به یک قاتل بی‌رحم است. جنون حنایی در کمال خونسردی خود را بروز می‌دهد. او در مراحل اجرای قتل‌هایش چنان آرامشی دارد که گویی فعلی عادی در زندگی روزمره‌اش را انجام می‌دهد. ابراهیم ایرج‌زاد در ترسیم شخصیت حنایی، ارتباطی پایدار بین نقش پدرانه و عملکرد جنون‌آمیز حنایی برقرار می‌کند. تجسم چنین تعادلی سبب خلق قاتلی سریالی می‌شود که خویی وحشی یا رفتاری نامتوازن ندارد؛ و رفتاری مشکوک یا پرخاشی غریب بروز نمی‌دهد. سفت و محکم به کار و خانواده‌اش چسبیده است و در میان انبوهی قتل، نوروز را هم جشن می‌گیرد.

این ایدئولوژی که اباحه‌گری را باید با خون پاک کرد و فردی که دست به اباحه‌گری در ملأ عام می‌زند مهدورالدم است، به نگرش تعداد معدودی از فرقه‌های سلفی و وهابی نزدیک است و ردپای آن کم‌تر در شیعه به چشم می‌خورد؛ اما باید در نظر داشت که قرائت شخصی از دین را می‌توان در هر دین و زیرشاخه‌ای از آن یافت. ایرج‌زاد روند تدریجی تغییرهای سعید حنایی را با چند مضمون موازی پیش می‌برد. حقارت‌های تحمیل‌شده از سوی مادر، یکی از این مضامین است که به دلیلی قوی و موتور محرک دائمی سعید برای تغییر خلق‌وخو بدل می‌شود. دیگری، حقارت در مقابل برادر است؛ برادری که در عین مذهبی‌بودن، صاحب مال و قدرت است. درگیری فیزیکی با مظنون احتمالی تعرض به همسر و کشیده‌شدن پای پلیس به ماجرای دعوای خیابانی، مورد دیگری است که مسیر سعید را تغییر می‌دهد. سعید متوجه می‌شود که نمی‌تواند فرد متعرض را پیدا کند و او را به سزای عملش برساند. پس به یک سازوکار(مکانیسم) دفاعی روان‌شناسی به نام جابجایی روی می‌آورد. در این سازوکار دفاعی، فرد احساسات، هیجانات و مسائل اضطراب‌آفرین را از یک شخص یا شیی تهدیدکننده و غیرقابل دسترس به فرد یا شی امن‌تر و قابل دسترس‌تر منتقل می‌کند. در واقع فرد، احساسات فروخورده‌ی خود را بر سر اهدافی با خطر کم‌تر تخلیه می‌کند. حنایی با این سازوکار دست به قتل زنان بی‌دفاعی می‌زند که کم‌ترین نقشی در اتفاق پیش‌آمده سر راه همسرش ندارند.

آیا حنایی به مقتولان خود تجاوز می‌کرد؟ فیلم‌ساز در این مورد پاسخی صریح نمی‌دهد. ایرج‌زاد نشانه‌هایی از این را که حنایی به سوژه‌های خود تجاوز می‌کند در فیلم قرار نمی‌دهد. با این کار، حنایی از سادیستی که بیمار جنسی است، به انسانی معمولی بدل می‌شود که قرائتی غلط از دین دارد؛ این‌که در واقع حنایی کدام چهره را دارد بر همگان پوشیده است و قطعاً قضاوتی آسان نخواهد بود، اما در روایت ایرج‌زاد نشانی از عقده‌های جنسی حنایی یافت نمی‌شود.

شاید گنجاندن اشاره‌هایی گذرا به زندگی پردرد زنان خیابانی، «عنکبوت» را به ورطه آثاری شعاری در زمینه آسیب‌شناسی اجتماعی نزدیک کند، اما ایرج‌زاد در این مفاهیم دست‌وپا نمی‌زند و به‌سرعت از کنار گله‌گذاری‌های مقتولان عبور می‌کند. ایرج‌زاد را به پناه گرفتن پشت یک ایده ملتهب متهم می‌کنند و او را در رسیدن از یک طرح به فیلم‌نامه ناکام می‌دانند، اما باید در نظر گرفت که ایرج‌زاد در پرداخت شخصیت حنایی و بررسی زمینه‌های تبدیل او به قاتلی زنجیره‌ای، از جزییات فراوان در بحث روانکاوی شخصیت بهره برده است؛ جزییاتی که پرونده حنایی را از پرونده‌های مشابهی چون بیجه و خفاش شب متمایز می‌کند.

(امتیاز ۷ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز