تشریح یک سقوط / آناتومی یک سقوط (۲۰۲۳)
تشریح یک سقوط / آناتومی یک سقوط (۲۰۲۳)

تشریح یک سقوط / آناتومی یک سقوط (2023)

برنده نخل طلای جشنواره کن 2023 و جایزه نخل سگ، نامزد پنج جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر زن اصلی و برنده اسکار بهترین فیلم‌نامه اریژینال، برنده دو جایزه از جوایز حلقه منتقدان فیلم نیویورک 2023، برنده جایزه بهترین فیلم مستقل بین‌المللی از جوایز فیلم مستقل بریتانیا 2023
کارگردان : ژوستین تریه
فیلم‌نامه‌نویس: ژوستین تریه و آرتور آراری
بازیگران: زاندرا هولر، اسوان آرلو، میلو ماشادو گرنه و...
سایر عوامل: سیمو بوفیس (مدیر فیلم‌برداری)، لورن سِنِکال (تدوینگر)
ژانر : جنایی، درام، تریلر
محصول : فرانسه
زبان : فرانسوی، انگلیسی
مدت زمان : 151 دقیقه
خلاصه داستان :

زنی مظنون قتل شوهر خود است و پسر نابینای آن‌ها به عنوان شاهد اصلی با یک وضعیت اخلاقی پیچیده روبه‌رو است.

  نوشته‌های منتقدان شاهپور شهبازی: «پلات معما» در فیلم‌های جنایی در خلاصه‌ترین تعریف، یعنی چند روایت متضاد از یک رویداد که فقط یکی از این روایت‌ها واقعی و مابقی جعلی هستند. در رابطه با سقوط ساموئل؛ روایت اول این است که خودکشی کرده است. روایت دوم؛ توسط ساندرا به قتل رسیده است. روایت سوم؛ در اثر غفلت سقوط کرده است و روایت چهارم؛ فرد دیگری غیر از ساندرا او را به قتل رسانده است. یکی از این چهار روایت، واقعیت و مابقی جعلی هستند؛ اما کدام‌یک؟ روایت سوم و چهارم با توجه به مدراک و و فکت‌های واقعی در همان چند دقیقه‌ی پس از مرگ ساموئل منتفی اعلام می‌شود. بنابراین با دو روایت متضاد، قتل یا خودکشی، در فیلم مواجه هستیم. روند ماجراهای فیلم باید به تایید یکی از این دو روایت به عنوان «واقعیت عینی» منجر شود. «تشریح یک سقوط» تمایز خودش را با فیلم‌های «جنایی» و «پلات معما» ابتدا در همین قطعی‌ترین نتیجه بارز می‌کند؛ و با وجود این که در پایان فیلم ساندرا توسط دادگاه بی‌گناه شناخته می‌شود اما راز خودکشی یا قتل در مرز ابهام باقی می‌ماند... مطالعه نقد کامل   ساسان گلفر: «تشریح یک سقوط» از منظر انتخاب بازیگر، بازی‌گردانی و کنش و واکنش دراماتیک میان بازیگران نقش‌های اصلی با یکدیگر و با بازیگران فرعی بسیار قدرتمند ظاهر می‌شود و این نقطه قوت بر ضعف‌ها غلبه پیدا می‌کند. یک سکانس درخشان از این جنبه، بالا گرفتن تنش میان زن و شوهر در یک جر و بحث معمولی است که کارگردان و نویسندگان هوشمندانه نقطه اوج آن را به حوزه شنیداری محدود می‌کنند تا در عین ایجاد ابهام دراماتیک، توازن احساسی اثر را نیز بر هم نزند. میلو ماشادو گرنه بازیگر نوجوان فرانسوی نیز چند سکانس عالی در این فیلم رقم زده است که از آینده درخشان او خبر می‌دهند... مطالعه نقد کامل   مهرزاد دانش: بن‌مایه فیلم بیش از آن که مناسبات خانوادگی، تم جنایت، گونه دادگاهی یا مباحث فمینیستی باشد، عنصر روایت است. آن‌چه موتور پیش‌برنده داستان را به حرکت می‌اندازد، تلاطم روایت‌ها در ماجرایی‌ست که هیچ شاهدی نداشته و تلاش متخصصان برای بازآفرینی آن رویداد، تفاسیر مختلفی را نتیجه می‌دهد که راه را بر قطعیت می‌بندد. در نتیجه اتکا بر مواردی مانند نوار ضبط‌شده از دعوای زوج اصلی در شب پیش از حادثه که بازآفرینی بصری فیلم‌ساز از آن تا لحظه برخورد فیزیکی زن و شوهر نمودی معنادار به آن می‌بخشد یا خواندن بخش‌هایی از رمان زن در دادگاه که نوع روایت‌گویی شائبه ارتکاب جنایت از طرف زن را تقویت می‌کند، جای‌گزین می‌شود که مرکز ثقل‌شان همین عنصر روایت است؛ اما یکی از بهترین تمهیدها در این باره، در سکانس شهادت پسرک در دادگاه انجام شده است. در این فصل، پسربچه خاطره‌ای را از پدرش روایت می‌کند که یک روز در اتومبیل درباره احتمال مرگ سگ بیمار پسرک صحبت‌هایی آرام‌بخش و همدلانه با او کرده است. در فلاش‌بک پسر از این خاطره، که صحبت‌هایش در دادگاه بر آن سوار است، زمانی که پدر دارد صحبت می‌کند، نه با صدای خود مرد، بلکه با همان صدای بچه که در حال روایت خاطره است، حرکات…

امتیازهای منتقدان

شاهپور شهبازی
ساسان گلفر
مهرزاد دانش
سحر عصرآزاد
سید رضا صائمی
آرش خوش‌خو

میانگین

۷۳ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

شاهپور شهبازی: «پلات معما» در فیلم‌های جنایی در خلاصه‌ترین تعریف، یعنی چند روایت متضاد از یک رویداد که فقط یکی از این روایت‌ها واقعی و مابقی جعلی هستند. در رابطه با سقوط ساموئل؛ روایت اول این است که خودکشی کرده است. روایت دوم؛ توسط ساندرا به قتل رسیده است. روایت سوم؛ در اثر غفلت سقوط کرده است و روایت چهارم؛ فرد دیگری غیر از ساندرا او را به قتل رسانده است. یکی از این چهار روایت، واقعیت و مابقی جعلی هستند؛ اما کدام‌یک؟ روایت سوم و چهارم با توجه به مدراک و و فکت‌های واقعی در همان چند دقیقه‌ی پس از مرگ ساموئل منتفی اعلام می‌شود. بنابراین با دو روایت متضاد، قتل یا خودکشی، در فیلم مواجه هستیم. روند ماجراهای فیلم باید به تایید یکی از این دو روایت به عنوان «واقعیت عینی» منجر شود. «تشریح یک سقوط» تمایز خودش را با فیلم‌های «جنایی» و «پلات معما» ابتدا در همین قطعی‌ترین نتیجه بارز می‌کند؛ و با وجود این که در پایان فیلم ساندرا توسط دادگاه بی‌گناه شناخته می‌شود اما راز خودکشی یا قتل در مرز ابهام باقی می‌ماند… مطالعه نقد کامل

 

ساسان گلفر: «تشریح یک سقوط» از منظر انتخاب بازیگر، بازی‌گردانی و کنش و واکنش دراماتیک میان بازیگران نقش‌های اصلی با یکدیگر و با بازیگران فرعی بسیار قدرتمند ظاهر می‌شود و این نقطه قوت بر ضعف‌ها غلبه پیدا می‌کند. یک سکانس درخشان از این جنبه، بالا گرفتن تنش میان زن و شوهر در یک جر و بحث معمولی است که کارگردان و نویسندگان هوشمندانه نقطه اوج آن را به حوزه شنیداری محدود می‌کنند تا در عین ایجاد ابهام دراماتیک، توازن احساسی اثر را نیز بر هم نزند. میلو ماشادو گرنه بازیگر نوجوان فرانسوی نیز چند سکانس عالی در این فیلم رقم زده است که از آینده درخشان او خبر می‌دهند… مطالعه نقد کامل

 

مهرزاد دانش: بن‌مایه فیلم بیش از آن که مناسبات خانوادگی، تم جنایت، گونه دادگاهی یا مباحث فمینیستی باشد، عنصر روایت است. آن‌چه موتور پیش‌برنده داستان را به حرکت می‌اندازد، تلاطم روایت‌ها در ماجرایی‌ست که هیچ شاهدی نداشته و تلاش متخصصان برای بازآفرینی آن رویداد، تفاسیر مختلفی را نتیجه می‌دهد که راه را بر قطعیت می‌بندد. در نتیجه اتکا بر مواردی مانند نوار ضبط‌شده از دعوای زوج اصلی در شب پیش از حادثه که بازآفرینی بصری فیلم‌ساز از آن تا لحظه برخورد فیزیکی زن و شوهر نمودی معنادار به آن می‌بخشد یا خواندن بخش‌هایی از رمان زن در دادگاه که نوع روایت‌گویی شائبه ارتکاب جنایت از طرف زن را تقویت می‌کند، جای‌گزین می‌شود که مرکز ثقل‌شان همین عنصر روایت است؛ اما یکی از بهترین تمهیدها در این باره، در سکانس شهادت پسرک در دادگاه انجام شده است. در این فصل، پسربچه خاطره‌ای را از پدرش روایت می‌کند که یک روز در اتومبیل درباره احتمال مرگ سگ بیمار پسرک صحبت‌هایی آرام‌بخش و همدلانه با او کرده است. در فلاش‌بک پسر از این خاطره، که صحبت‌هایش در دادگاه بر آن سوار است، زمانی که پدر دارد صحبت می‌کند، نه با صدای خود مرد، بلکه با همان صدای بچه که در حال روایت خاطره است، حرکات لب و دهانش هماهنگ است؛ گویی که این نه مرد، بلکه پسر است که دارد به جای او حرف می‌زند. سینک صدای بچه بر مرد، این تداعی را پیش می‌آورد که آیا اصلاً این خاطره واقعی است یا صرفاً روایت‌گویی انتزاعی پسرک برای تأثیرگذاری بر روند رأی دادگاه است؟ یکی‌دو صحنه قبل از سکانس دادگاه، پسرک از مامور دادگستری می‌پرسد آیا باید نظریات‌مان را ابداع کنیم تا وانمود کنیم که مطمئنیم؟ و بعد از آن نیز، تلویزیون گزارشی را پخش می‌کند که در آن عبارت «تخیلات واقعیت را نابود می‌کند.» شنیده می‌شود. آن پیش‌زمینه صحنه‌های قبل و همچنین تمهید دیداری/شنیداری به‌کاررفته در فلاش‌بک پسرک، اهمیت عنصر روایت را در واپسین دقایق فیلم همچنان گوشزد می‌کند.

 

سحر عصرآزاد: فیلم توانسته وقایع‌نگاری جزیی‌نگرانه فروپاشی یک رابطه را با ظرافت بر بستر یک درام جنایی/معمایی/دادگاهی با محوریت یک رویداد مرگ‌محور به گونه‌ای جانمایی کند که در انتها با وجود رسیدن به یک پاسخ ظاهراً مشخص و واقعی، هیچ چیز قطعی نباشد و مخاطب را در سکانس پایانیِ تنهایی شخصیت ساندرا (از معدود سکانس‌های تکی) در عطش نشانه‌ای از قلبِ واقعیتِ ظاهراً تثبیت‌شده میخکوب کند؛ حتی پس از پایان تیتراژ! چه کسی می‌داند حقیقت چیست؟!… مطالعه نقد کامل

 

سید رضا صائمی: در «تشریح یک سقوط» هم با تعلیق بیرونی مواجه هستیم که قصه یک مرگ مشکوک است و هم با تعلیق درونی که با احضار گذشته زندگی یک زوج برای مکاشفه این مرگ شکل می‌گیرد. در این واکاوی حتی میمیک صورت شخصیت‌ها و زبان بدن آن‌ها هم مهم می‌شود و دوربین نقش زیادی در بازنمایی آن دارد. به این معنا که با نزدیک شدن به صورت مظنون‌ها سعی می‌کند حس واقعی آن‌ها را از ترس و دلشوره گرفته تا بهت و امید را به مخاطب منتقل کند. روایت این موقعیت معمایی کمی پیچیده است اما خط روایی آن قابل فهم است. فیلمی که تلاش کرده نحوه تبدیل عشق به نفرت و اختلاف‌های جزیی زندگی زناشویی به شکاف‌هایی بزرگ را روایت کند… مطالعه نقد کامل

 

آرش خوش‌خو: تبدیل یک دادگاه جنایی به جلسه‌های پیاپی روان‌کاوی و تقلیل پلیس و کارآگاهان به موجوداتی اضافی و انرژی گذاشتن قاضی و وکلا و شاهدان بر این مضمون که این زن و شوهر با هم اختلاف داشته‌اند یا نه، به عنوان کلید تصمیم دادگاه در مورد قاتل بودن یا نبودن زن! ماهیت روایی فیلم همین قدر غیرعادی است اما کارگردان تلاش می‌کند که این اعوجاج روایی را با پناه بردن به سوژه‌های مرسوم درباره اغتشاش جنسی و همین‌طور دستمایه‌های کهن آن بخش از سینمای بولواری فرانسه (تعبیر تروفو) در مورد سانحه رانندگی و عذاب وجدان و پسر کم‌بینا پنهان کند. باورنکردنی است که این ملودرام دادگاهی که می‌توانست یک سوپ‌اپرای پرتماشاگر باشد برنده نخل طلا شده است. سوای بازی فوق‌العاده زاندرا هولر، آشنایی با قطعه موسیقی زیبایی در همان سکانس‌های ابتدایی از گروه آلمانی «Bacao Rhythm & Steel Band» از معدود امتیازهای فیلم برای من هستند.

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز