برف آخر (۱۴۰۰)
برف آخر (۱۴۰۰)

برف آخر (1400)

کارگردان : امیرحسین عسگری
فیلم‌نامه‌نویس: امیرحسین عسگری، امیرمحمد عبدی و سیدحسن حسینی
بازیگران: امین حیایی، لادن مستوفی، مجید صالحی، نوشین مسعودیان، صادق ملک، امیر مشهدی‌عباس، امیرعباس رودگرصفاری، مهدی مهربان و...
سایر عوامل: آرمان فیاض (مدیر فیلم‌برداری)، اسماعیل علی‌زاده (تدوینگر)، مسعود سخاوت‌دوست (آهنگ‌ساز)
ژانر : درام
محصول : ایران
زبان : فارسی
مدت زمان : 120 دقیقه
خلاصه داستان :

در منطقه‌ای سرد و برفی در شمال کشور، یوسف دامپزشک کم‌حرف و تنهایی‌ست که وقتش را با درمان دام‌های اهالی منطقه می‌گذراند. او دوستی به نام خلیل دارد که دخترش چند روزی‌ست گم شده و خیلی‌ها گمان می‌کنند گرگ‌هایی که توسط یک زن محیط‌بان در منطقه رها شده‌اند، دختر را خورده‌اند.

  نوشته‌های منتقدان سحر عصرآزاد: امیرحسین عسگری در دومین فیلم سینمایی کارنامه‌اش پس از «بدون مرز» سراغ جنسی از درام‌های درونی با تکیه بر جزییات و کاشت‌های دقیق و حساب‌شده رفته است که شمایل قهرمان محوری را روی کاغذ متمایز و با عبور از فیلتر بازیگر هوشمندی مثل امین حیایی برای مخاطب کنجکاوی‌برانگیز و جذاب می‌کند. به‌خوبی می‌توان رد این طراحی و چیدمان حساب‌شده را از فیلم‌نامه‌ای گرفت که سه نویسنده در نگارش آن نقش داشته اند، بر اساس داستان کوتاه «جلال‌آباد» محمد صالح‌علا... مطالعه نقد کامل   ساقی سلیمانی: «برف آخر» از معدود فیلم‌های قابل اعتنا با استانداردهای بالای سینمایی در جشنواره چهلم فجر بود. امتیازهای فیلم از نظر تکنیک به‌ویژه فیلم‌برداری و رنگ و نور بالاست؛ آرمان فیاض بسیار خوب از پس کارش بر آمده است، همچنین چهره‌پردازی مناسب، بازی‌های به‌اندازه، رنگ غالب و به سبک آثار درخشان سینمایی که مفهومی عمیق را در لایه‌های مختلف فیلم به صورت‌های مختلف پخش می‌کنند و از شعار دادن می‌پرهیزند... مطالعه نقد کامل   امیرعلی نصیری: «برف آخر» را در یک تصادف غریب و غم‌انگیز،‌ هم‌زمان با قتل غزل حیدری در استان خوزستان دیدم. در این‌جا اما، مک‌گافین ما خورشید است؛ دختری نوجوان که ناپدید شده و پدرش (مجید صالحی در یکی از عجیب‌ترین نقش‌آفرینی‌های عمرش) آرزو می‌کند جنازه‌اش را پیدا کند، وگرنه خودش او را می‌کشد. امین حیایی هم ارزش بازیگری در سکوت را به‌خوبی درک کرده و به استقبال تخریب چهره و حتی بدنش رفته است. لادن مستوفی نیز بعد از دست‌کم ده‌ سال اثری ماندگار از خود به روی پرده نقره‌ای باقی گذاشته... مطالعه نقد کامل   آرش عنایتی: کادربندی‌های سنجیده عسگری که از مرز سانسور هم عبور کرده (نمای ورود یوسف به محل زندگی رعنا، تنها با نمایش آستین لباس در ورود کانکس؛ و لباسی که در نمای بعد آویخته شده) همراه با درکِ درست آرمان فیاض در فیلم‌برداری (پرهیز از نماهای کارت‌پستالی در ابتدای داستان، و رفتن به سمت رنگ‌های گرم به‌آرامی با بسط داستان و گرم شدن رابطه یوسف و رعنا) میان جماعتِ گاوها و گرگ‌ها، فیلمی دیدنی خلق کرده است... مطالعه نقد کامل   سید آریا قریشی: «برف آخر» ضربه اصلی را از فیلم‌نامه‌اش خورده است. گاه به نظر می‌رسد فیلم‌نامه‌نویسان «برف آخر» از رویکرد مینی‌مال ابتدایی‌شان فاصله گرفته‌اند. کم‌گویی فیلم - به عنوان خصوصیتی که از همان ابتدا تثبیت شده - در مواردی فراموش می‌شود و شخصیت‌ها همه چیز (از جمله استعاره‌های گاه هوشمندانه‌ای که در دل فیلم تنیده شده) را برای یکدیگر توضیح می‌دهند. در مواردی چنین به نظر می‌رسد که سازندگان فیلم اعتماد چندانی به تماشاگر نداشته‌اند و نکاتی را توضیح داده‌اند که می‌شد با دقت در نکات جزیی اجرایی دریافت. از سوی دیگر باید به این توجه داشت که چند بار تأکید بر خلوت شخصیت اصلی یا شیوه راه‌رفتن او - زمانی که این تأکید چندباره نتواند هر بار درکی تازه از او برای تماشاگر ایجاد کند - دیگر به معنی روایت مینی‌مال نیست بلکه به معنی تکرار بی‌فایده است و تنها به کش‌دار شدنِ فیلم می‌انجامد... مطالعه نقد کامل

امتیازهای منتقدان

سحر عصرآزاد
ساقی سلیمانی
امیرعلی نصیری
آرش عنایتی
سید آریا قریشی

میانگین

۷۴ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

سحر عصرآزاد: امیرحسین عسگری در دومین فیلم سینمایی کارنامه‌اش پس از «بدون مرز» سراغ جنسی از درام‌های درونی با تکیه بر جزییات و کاشت‌های دقیق و حساب‌شده رفته است که شمایل قهرمان محوری را روی کاغذ متمایز و با عبور از فیلتر بازیگر هوشمندی مثل امین حیایی برای مخاطب کنجکاوی‌برانگیز و جذاب می‌کند. به‌خوبی می‌توان رد این طراحی و چیدمان حساب‌شده را از فیلم‌نامه‌ای گرفت که سه نویسنده در نگارش آن نقش داشته اند، بر اساس داستان کوتاه «جلال‌آباد» محمد صالح‌علا… مطالعه نقد کامل

 

ساقی سلیمانی: «برف آخر» از معدود فیلم‌های قابل اعتنا با استانداردهای بالای سینمایی در جشنواره چهلم فجر بود. امتیازهای فیلم از نظر تکنیک به‌ویژه فیلم‌برداری و رنگ و نور بالاست؛ آرمان فیاض بسیار خوب از پس کارش بر آمده است، همچنین چهره‌پردازی مناسب، بازی‌های به‌اندازه، رنگ غالب و به سبک آثار درخشان سینمایی که مفهومی عمیق را در لایه‌های مختلف فیلم به صورت‌های مختلف پخش می‌کنند و از شعار دادن می‌پرهیزند… مطالعه نقد کامل

 

امیرعلی نصیری: «برف آخر» را در یک تصادف غریب و غم‌انگیز،‌ هم‌زمان با قتل غزل حیدری در استان خوزستان دیدم. در این‌جا اما، مک‌گافین ما خورشید است؛ دختری نوجوان که ناپدید شده و پدرش (مجید صالحی در یکی از عجیب‌ترین نقش‌آفرینی‌های عمرش) آرزو می‌کند جنازه‌اش را پیدا کند، وگرنه خودش او را می‌کشد. امین حیایی هم ارزش بازیگری در سکوت را به‌خوبی درک کرده و به استقبال تخریب چهره و حتی بدنش رفته است. لادن مستوفی نیز بعد از دست‌کم ده‌ سال اثری ماندگار از خود به روی پرده نقره‌ای باقی گذاشته… مطالعه نقد کامل

 

آرش عنایتی: کادربندی‌های سنجیده عسگری که از مرز سانسور هم عبور کرده (نمای ورود یوسف به محل زندگی رعنا، تنها با نمایش آستین لباس در ورود کانکس؛ و لباسی که در نمای بعد آویخته شده) همراه با درکِ درست آرمان فیاض در فیلم‌برداری (پرهیز از نماهای کارت‌پستالی در ابتدای داستان، و رفتن به سمت رنگ‌های گرم به‌آرامی با بسط داستان و گرم شدن رابطه یوسف و رعنا) میان جماعتِ گاوها و گرگ‌ها، فیلمی دیدنی خلق کرده است… مطالعه نقد کامل

 

سید آریا قریشی: «برف آخر» ضربه اصلی را از فیلم‌نامه‌اش خورده است. گاه به نظر می‌رسد فیلم‌نامه‌نویسان «برف آخر» از رویکرد مینی‌مال ابتدایی‌شان فاصله گرفته‌اند. کم‌گویی فیلم – به عنوان خصوصیتی که از همان ابتدا تثبیت شده – در مواردی فراموش می‌شود و شخصیت‌ها همه چیز (از جمله استعاره‌های گاه هوشمندانه‌ای که در دل فیلم تنیده شده) را برای یکدیگر توضیح می‌دهند. در مواردی چنین به نظر می‌رسد که سازندگان فیلم اعتماد چندانی به تماشاگر نداشته‌اند و نکاتی را توضیح داده‌اند که می‌شد با دقت در نکات جزیی اجرایی دریافت. از سوی دیگر باید به این توجه داشت که چند بار تأکید بر خلوت شخصیت اصلی یا شیوه راه‌رفتن او – زمانی که این تأکید چندباره نتواند هر بار درکی تازه از او برای تماشاگر ایجاد کند – دیگر به معنی روایت مینی‌مال نیست بلکه به معنی تکرار بی‌فایده است و تنها به کش‌دار شدنِ فیلم می‌انجامد… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز