منک (۲۰۲۰)
منک (۲۰۲۰)

منک (2020)

برنده جوایز اسکار بهترین فیلم‌برداری و طراحی صحنه، و نامزد هشت اسکار دیگر از جمله بهترین فیلم،‌ کارگردانی، بازیگر مرد اصلی (گری اولدمن) و بازیگر زن مکمل (اماندا سایفرد)
کارگردان : دیوید فینچر
فیلم‌نامه‌نویس: جک فینچر
بازیگران: گری اولدمن، اماندا سایفرِد، لی‌لی کالینز، آرلیس هاوارد، چارلز دنس و...
سایر عوامل: اریک مِسِراشمیت (مدیر فیلم‌برداری)، کرک بکستر (تدوینگر)، ترِنت رِزنِر و اتیکس راس (آهنگ‌سازان)
ژانر : درام، زندگی‌نامه‌ای، کمدی
محصول : ایالات متحده
زبان : انگلیسی، آلمانی، لاتین
مدت زمان : 131 دقیقه
خلاصه داستان :

هالیوود دهه 1930 از دریچه نگاه هرمن جی. منکه‌ویتس، منتقد اجتماعی و فیلم‌نامه‌نویس الکلی، دیده می‌شود در حالی که او می‌کوشد فیلم‌نامه «همشهری کین» (1941) را تمام کند.

  نوشته‌های منتقدان اردوان وزیری: فرم و ساختمان روایی فیلم که بر اساس فلاش‌بک‌های متعدد بنا شده و داستان اصلی فیلم را در یک دوره زمانی ۱۰ ساله از ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ تعریف می‌کند، ممکن است در نگاه اول مغشوش‌کننده به نظر برسد و درک و دریافت داستان را دشوار کند، به‌ویژه از آن جهت که سکانس‌های فیلم ظاهراً نیمه‌کاره رها می‌شوند و در حالی که منتظر اوج سکانس و نتیجه‌گیری نهایی هستیم، دوباره به زمان دیگری می‌رویم و این سفر زمانی مدام تکرار می‌شود؛ اما قصد و غرض کارگردان از به‌کارگیری چنین شیوه‌ای، مستقیم از ساختار فیلم‌نامه و ماهیت مشاهده‌گر و خاطره‌گویی شخصیت اصلی نشأت می‌گیرد... مطالعه نقد کامل   پرویز جاهد: «منک»/ Mank تنها درباره هالیوود و دنیای جذاب سینما نیست بلکه فیلمی سیاسی است که به‌شدت طنین زمانه امروز را دارد؛ این‌که فینچر به جای ساختن فیلمی درباره اورسن ولز و «همشهری کین»، هرمن منکه‌ویتس را انتخاب کرده، بیانگر تمایل او به طرح مسائل پرتنش اجتماعی و سیاسی آمریکای دهه ۱۹۳۰ در آستانه ظهور فاشیسم در اروپا و ترس از به قدرت رسیدن سوسیالیست‌ها و رشد گرایش‌های چپ در آمریکاست... مطالعه نقد کامل   صوفیا نصرالهی: «منک» همپای شاهکار دیگر دیوید فینچر در هزاره سوم «شبکه اجتماعی» قرار می‌گیرد و به لحاظ تماتیک هم شباهت‌هایی با آن دارد. هرمن منکه‌ویتس هم مثل مارک زاکربرگ، وصله ناجوری در اجتماع است؛ نابغه‌ای که نبوغش او را تقریبا تا پای جنون می‌رساند. «منک» فیلمی باشکوه و چندلایه است که البته بی‌واسطه نمی‌شود به تماشایش نشست. اولین پیش‌نیاز، دانستن قصه فیلم «همشهری کین» است... مطالعه نقد کامل   سید آریا قریشی: ساختار پیچیدۀ روایی فیلم‌نامۀ «منک» (نوشتۀ جک فینچر) – مبتنی بر رفت‌وبرگشت‌های متعدد زمانی – در وهلۀ اول یادآور ساختارِ – در آن زمان انقلابیِ – خودِ «همشهری کین» است: وقتی شخصیت اصلی فیلم (چارلز فاستر کین) را عملاً از طریق فلاش‌بک‌ها می‌شناختیم. بدیهی است که اگر قرار بود ماجرا محدود به ارجاع به الگوی ساختاری «همشهری کین» باشد، «منک» می‌توانست به فیلمی مهمل و آزاردهنده تبدیل شود. هنر فینچر این است که این رفت‌وبرگشت‌ها را به اصلی‌ترین عنصر تعریف‌کنندۀ ساختار فیلم تبدیل می‌کند. (شماره ۲۲۴ ماهنامه «فیلم‌نگار»، مهر ۱۴۰۰)   رضا زمانی: در میزانسن و دکوپاژ، هماهنگی متناسبی میان فرم و محتوا به چشم می‌خورد. در ابتدای هر فلاش‌بک، تاریکی جای خود را به نور می‌دهد تا تأکیدی باشد بر این نکته که قرار است حادثه مهمی از دل تاریخ آن زمان نمایش داده شود؛ حادثه‌ای که به چراییِ نوشتن این فیلم‌نامه منجر می‌شود و در پایان فلاش‌بک یا چراغی خاموش می‌شود یا تاریکی حلقه اتصال به زمان حال می‌شود. حضور نور جهت تابیدن به بزنگاه‌های مهم زندگی منک در بخش‌های دیگری هم وجود دارد؛ مانند زمانی که ریتا الکساندر، منشی منک، پرده را کنار می‌زند تا علاوه بر روشن کردن اتاق، دلیل انتخاب نام همسر دوم چارلز فاستر کین روشن شود یا زمانی که ماریئن دیویس (اماندا سایفرد) در زیر آفتاب روح‌نوازی برای هرست دل می‌سوزاند تا ناراحتی سوزان الکساندر از مرگ کین در فیلم ولز نمایان شود. (شماره ۵۷۹ ماهنامه «فیلم»، بهمن ۱۳۹۹)   حسین معززی‌نیا: این‌ها…

امتیازهای منتقدان

اردوان وزیری
پرویز جاهد
صوفیا نصرالهی
سید آریا قریشی
رضا زمانی
حسین معززی‌نیا
خسرو نقیبی

میانگین

۷۳ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

اردوان وزیری: فرم و ساختمان روایی فیلم که بر اساس فلاش‌بک‌های متعدد بنا شده و داستان اصلی فیلم را در یک دوره زمانی ۱۰ ساله از ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ تعریف می‌کند، ممکن است در نگاه اول مغشوش‌کننده به نظر برسد و درک و دریافت داستان را دشوار کند، به‌ویژه از آن جهت که سکانس‌های فیلم ظاهراً نیمه‌کاره رها می‌شوند و در حالی که منتظر اوج سکانس و نتیجه‌گیری نهایی هستیم، دوباره به زمان دیگری می‌رویم و این سفر زمانی مدام تکرار می‌شود؛ اما قصد و غرض کارگردان از به‌کارگیری چنین شیوه‌ای، مستقیم از ساختار فیلم‌نامه و ماهیت مشاهده‌گر و خاطره‌گویی شخصیت اصلی نشأت می‌گیرد… مطالعه نقد کامل

 

پرویز جاهد: «منک»/ Mank تنها درباره هالیوود و دنیای جذاب سینما نیست بلکه فیلمی سیاسی است که به‌شدت طنین زمانه امروز را دارد؛ این‌که فینچر به جای ساختن فیلمی درباره اورسن ولز و «همشهری کین»، هرمن منکه‌ویتس را انتخاب کرده، بیانگر تمایل او به طرح مسائل پرتنش اجتماعی و سیاسی آمریکای دهه ۱۹۳۰ در آستانه ظهور فاشیسم در اروپا و ترس از به قدرت رسیدن سوسیالیست‌ها و رشد گرایش‌های چپ در آمریکاست… مطالعه نقد کامل

 

صوفیا نصرالهی: «منک» همپای شاهکار دیگر دیوید فینچر در هزاره سوم «شبکه اجتماعی» قرار می‌گیرد و به لحاظ تماتیک هم شباهت‌هایی با آن دارد. هرمن منکه‌ویتس هم مثل مارک زاکربرگ، وصله ناجوری در اجتماع است؛ نابغه‌ای که نبوغش او را تقریبا تا پای جنون می‌رساند. «منک» فیلمی باشکوه و چندلایه است که البته بی‌واسطه نمی‌شود به تماشایش نشست. اولین پیش‌نیاز، دانستن قصه فیلم «همشهری کین» است… مطالعه نقد کامل

 

سید آریا قریشی: ساختار پیچیدۀ روایی فیلم‌نامۀ «منک» (نوشتۀ جک فینچر) – مبتنی بر رفت‌وبرگشت‌های متعدد زمانی – در وهلۀ اول یادآور ساختارِ – در آن زمان انقلابیِ – خودِ «همشهری کین» است: وقتی شخصیت اصلی فیلم (چارلز فاستر کین) را عملاً از طریق فلاش‌بک‌ها می‌شناختیم. بدیهی است که اگر قرار بود ماجرا محدود به ارجاع به الگوی ساختاری «همشهری کین» باشد، «منک» می‌توانست به فیلمی مهمل و آزاردهنده تبدیل شود. هنر فینچر این است که این رفت‌وبرگشت‌ها را به اصلی‌ترین عنصر تعریف‌کنندۀ ساختار فیلم تبدیل می‌کند. (شماره ۲۲۴ ماهنامه «فیلم‌نگار»، مهر ۱۴۰۰)

 

رضا زمانی: در میزانسن و دکوپاژ، هماهنگی متناسبی میان فرم و محتوا به چشم می‌خورد. در ابتدای هر فلاش‌بک، تاریکی جای خود را به نور می‌دهد تا تأکیدی باشد بر این نکته که قرار است حادثه مهمی از دل تاریخ آن زمان نمایش داده شود؛ حادثه‌ای که به چراییِ نوشتن این فیلم‌نامه منجر می‌شود و در پایان فلاش‌بک یا چراغی خاموش می‌شود یا تاریکی حلقه اتصال به زمان حال می‌شود. حضور نور جهت تابیدن به بزنگاه‌های مهم زندگی منک در بخش‌های دیگری هم وجود دارد؛ مانند زمانی که ریتا الکساندر، منشی منک، پرده را کنار می‌زند تا علاوه بر روشن کردن اتاق، دلیل انتخاب نام همسر دوم چارلز فاستر کین روشن شود یا زمانی که ماریئن دیویس (اماندا سایفرد) در زیر آفتاب روح‌نوازی برای هرست دل می‌سوزاند تا ناراحتی سوزان الکساندر از مرگ کین در فیلم ولز نمایان شود. (شماره ۵۷۹ ماهنامه «فیلم»، بهمن ۱۳۹۹)

 

حسین معززی‌نیا: این‌ها معنی‌اش این نیست که «منک» را دوست ندارم. تا الان سه بار تماشایش کرده‌ام. بسیار گرم و دیدنی است. فیلمی است منحصربه‌فرد در بازآفرینی یک دوران. سال‌هایی که سینما مهم بود. سال‌هایی که استودیوهای هالیوود، مرکز تولید رویا برای همه جهان به حساب می‌آمدند. ساختار روایی فیلم‌نامه و وسواس فینچر در طراحی بصری فیلم هم به‌یادماندنی است. تلفیق فلاش‌بک‌ها با روایت اصلی گرچه قابل مقایسه با «همشهری کین» نیست، خیلی جاها موثر است… مطالعه نقد کامل  

 

خسرو نقیبی: «منک» فیلم تعارض است. تعارض میان آن‌چه در بطنِ تنها فیلم‌نامه فینچر پدر می‌تپد، با آن‌چه فینچرِ پسر می‌خواهد از آن بیرون بکشد. به‌ظاهر هم‌راستا و دومی در ستایش اولی، اما در خروجی، بسیار دور از هم و چنان که گفتم، از اساس در تعارض با هم. ماجرا همان «امّای لعنتی»ست که هر بار هرمن جی. منکه‌ویتس منتظر است از پس تعاریف دیگران بشنود. حالا، حتی فیلمی هم که درباره‌اش ساخته شده، در ظاهر در ستایش ضدسیستم‌بودن اوست ولی بعد تمام آن جمله‌های عاشقانه‌ی در ظاهر ماجرا برای منکه‌ویتس، «امّا»ای قرار دارد… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز