دشت خاموش – نقد ۴

دشت خاموش – نقد ۴

دشت خاموش (۱۳۹۹) – The Wasteland

 

عروسک‌های خِشتی

نیروان غنی‌پور: از بهترین آثار چند سال اخیر سینمای ایران؛ چه در روایت و چه در ساختار. کنشمند و هدف‌دار. در همسویی با عنوان اثر، گویی آدم‌های داستان جُملگی خاموش‌اند و به همان میزان بی‌کُنش؛ کارگرانی سرکوب‌شده توسط کارفرما. فضای کوره‌پزخانه به مثابه گورستانی شده است که از فرطِ تکرار روزمره، انسان‌ها به دست خویش کفن‌پوش شده‌اند؛ به‌ظاهر زنده‌هایی که سال‌هاست مُرده‌اند. همگان به آقاخان اعتماد دارند و گوش به فرمانش. بی‌چون‌وچرا. آقاخان فرمان می‌راند، وعده می‌دهد و حتی در پرداخت دستمزد ناچیزشان کوتاهی می‌کند اما کارگران دَم برنیاورده و جز فرمانبرداری هیچ کُنشی ندارند چرا که تبدیل به عروسک شده‌اند؛ عروسکانی که ریسمان‌شان در دست کارفرماست. مِیلش به هر سو باشد آنان را تکان می‌دهد. نمایشگر قدرت برتر در آن برهوت است. به همین سبب فرجام لطف‌الله و آیینی که در پایان انجام می‌دهد، جای شگفتی باقی نمی‌گذارد چرا که او نیز تبدیل به عروسکی خِشتی شده است؛ بی‌اختیار و لِهیده. البته در این بین فیلم‌ساز، نقطه‌ای از امید می‌گذارد. در کنشی که نسل جوان انجام می‌دهند. ابراهیم و گوهر در کنار هم، قبل از آن که در دهان این میدان‌گاه قدرت بلعیده شوند، به سویی می‌گریزند. حتی اگر آن سو در بی‌سویی باشد. فیلم از سویی در ساخت این فضای برتری قدرت، بدون لکنت عمل کرده است و از سوی دیگر در پرداخت شخصیت آقاخان (با بازی گیرای فرخ نعمتی)؛ که به‌نوعی شخصیت آنتاگونیستی مهم به سینمای ایران می‌افزاید.

(امتیاز ۹ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز