نگهبان شب (۱۴۰۰) – The Night Guardian
این شکاف عمیق
خشایار سنجری: رضا میرکریمی در کارنامه فیلمسازیاش، به موضوعهای متفاوتی پرداخته است؛ از شکاف بین نسلها تا اختلافهای درونخانوادگی و… اما پرداختن به اخلاق در جامعه امروز ایران، در تمام آثار او رگههایی از خود بروز میدهد؛ گویی کنشهای اخلاقی انسان برای میرکریمی دغدغهای مهم محسوب میشود. در دایره فکری میرکریمی در «نگهبان شب»، طبقه ضعیف جامعه (از نظر اقتصادی) از طبقات بالادستی بیزار نیست. شکاف طبقاتی عمیقی وجود دارد اما این شکاف عمیق، آکنده از نفرت و خشم نیست. خبری از طغیان این طبقه نیز شنیده نمیشود. کرامت انسانی هنوز در هویت این طبقه موج میزند. میخواهد کریم «آواز گنجشکها» باشد یا رحیم «قهرمان» یا رسول «نگهبان شب»!
مجید مجیدی در «آواز گنجشکها» مرد بیبضاعتی را نشان میداد که با ورود به جامعه پرآشوب تهران، چهره جدیدی به خود میگیرد و در برابر وسوسههای شر، سستعنصری بروز میدهد اما در نهایت به مسیر اخلاقمدارانهاش بازمیگردد و شرافت انسانی خود را – که در اثر همنشینی با پلشتیهای تهران رو به ویرانی بود – بازمییابد. فرهادی نیز در «قهرمان» رحیم را به تصویر درمیآورد که به دروغ مصلحتی تن میدهد و از مسیر زندگی شرافتمندانه منحرف میشود ولی در پایان و با اقدامی قهرمانانه، راه صحیح را بازیابی میکند. میرکریمی اما جوانی فقیر را به تصویر میکشد که پایاش نمیلغزد و قلبش برای پول بیشتر به تپش نمیافتد. رسول، استوار و محکم بر سر اخلاقیات متعالی خود ایستاده است. شاید رفتارهای او را با تعابیری چون سادهلوحی یا بلاهت دنیوی تفسیر کنیم، شاید عدهای نیز قائل به این قرائت باشند که دوران نمایش شهرستانیهای سادهدل – که توسط پایتختنشینان به بیراهه کشانده میشوند – به سر آمده است، اما جنس رفتار و تصمیمهای رسول، متفاوت از شخصیتهایی همچون نازنینِ «دربند» است. هر دو جوان، شهرستانی هستند که به دلیلی به تهران آمدهاند. رسول مقید به اخلاقیاتیست که از یک پختگی و تجربه زیستن منشا گرفته است. او خدمت سربازی رفته و در عین زودباوری، اصول و مقرراتی برای خود دارد؛ اما تصمیمهای نازنین، صرفا از روی بیتجربگی و سادگی محض است و به همین دلیل، اسیر حیلهگریهای پیشپاافتاده شده است.
ظاهرا در روزگار سخت و تاریک فعلی که پایمردی در اصول اخلاقی، کمیابتر از هر زمان دیگری است، سینمای ایران – با این روزگار سختی که برایش رقم خورده – میخواهد چنین آرمانی را تبلیغ و ترویج کند و قهرمانان ایرانیای را به نمایش بگذارد که میتوانند طلایهدار بازگشت به دورانی باشند که صداقت در روابط انسانی بر حرص و طمع فائق میآمد. خب، اگر سینما جایگاه خودش را داشت، میشد چنین باور و امیدی داشت.
(امتیاز ۷ از ۱۰)