علفزار – نقد ۱

علفزار – نقد ۱

علفزار (۱۴۰۰) – Grassland

 

وجدان فرد یا عرف جامعه؟!

خشایار سنجری: خلق دوراهی‌هایی اخلاقی، سال‌هاست که راهی مناسب برای فیلم‌نامه‌نویسان محسوب می‌شود. در این مسیر، فیلم‌نامه‌نویس شخصیت مرکزی خود را در معرض آزمونی دشوار قرار می‌دهد؛ و سربلند بیرون‌آمدن از این چالش حیاتی و سرنوشت‌ساز، نیاز به تعبیه وجدانی آگاه در شخصیت مرکزی دارد. نمونه‌های ایرانی‌اش را در «بدون تاریخ بدون امضا» و «جدایی نادر از سیمین» دیده‌ایم؛ در اولی شخصیت مرکزی (دکتر نریمان) سربلند از این امتحان سخت بیرون می‌آید و در دومی شخصیت راضیه، مصلحت‌اندیشی را کنار می‌گذارد و با گفتن حقیقت، نمره قبولی را در چالش اخلاقی می‌گیرد. در «علفزار» نیز فیلم‌ساز دوراهی مشابهی را پیش روی شخصیت محوری خود قرار می‌دهد. البته نگرش کاظم دانشی به مقوله اخلاق، یک گام فراتر می‌رود و به مراحل رشد اخلاقی کولبرگ ورود می‌کند. کولبرگ مفهوم اخلاق را با مفهوم عدالت مرتبط می‌داند و تحول اخلاقی را فرایند دستیابی به مفهوم و احساس عدالت در رابطه با دیگران، درستی یا نادرستی امور و چگونگی رفتار فرد در رابطه با این امور قلمداد می‌کند. بازپرس قصه «علفزار» در چنین موقعیت ترکیبی (اخلاق-عدالت) قرار می‌گیرد. او در مرحله ششم نظریه رشد اخلاقی کولبرگ جای می‌گیرد؛ جایگاهی که در آن اخلاقی‌‎ تصمیم‌گرفتن و اخلاقی رفتار کردن، امری درونی‌ست و ربطی به منابع قدرت اجتماعی یا افراد جامعه‌ای ندارد که در آن زیست می‌کند. رفتار او بنا بر رعایت اصول وجدانی خودش است. بازپرس فارغ از موقعیت اجتماعی و شغلی‌اش، اخلاقی رفتار می‌کند تا پیش خودش شرمنده نشود نه پیش دیگران و افراد اجتماع. در این مرحله، استدلال فرد بر اساس اصول شخصی انتزاعی جهان‌شمول است نه صرفا قوانین قراردادی داخلی.

سایر شخصیت‌ها را هم می‌شود از دریچه این نظریه بررسی کرد؛ به عنوان مثال، شبنم (ستاره پسیانی) فردی است که در سنین بالا توجیه کودکانه‌ای درباره علت وقوع حوادث پیرامونی‌اش دارد و رفتارش را نیز بر همین اساس شکل می‌دهد. بر مبنای نظریه اخلاقی کولبرگ، او در واقع از نظر اخلاقی رشد نیافته است و در سطوح پایین جای دارد. سایر شخصیت‌ها مثل داماد و دختر و همسر شهردار نیز رعایت اخلاق را به صورت ظاهری و صرفا به خاطر نزدیکی به سرچشمه‌های اقتدار (یعنی جهت پذیرفته‌شدن از سوی صاحبان قدرت) انجام می‌دهند و در واقع برای ترقی در اجتماع و شغل‌شان، اغلب ریاکارانه زیست می‌کنند. این شخصیت‌ها در مرحله چهارم نظریه رشد اخلاقی کولبرگ جای می‌گیرند. همسر شبنم از این مرحله عبور کرده و وارد مرحله پنجم شده است. او معتقد به احترام به حرمت و فردیت افراد است و از حق دفاع می‌کند (به عملکرد او در برخورد با خانواده شهردار دقت کنید). در این مرحله، افراد گاهی صحت برخی قوانین حاکم بر اجتماع را مورد تردید قرار می‌دهند (به مکالمات همسر شبنم با بازپرس در مورد شرب خمر دقت کنید).

(امتیاز ۷ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز