گورکن – نقد ۲

گورکن – نقد ۲

گورکن (۱۳۹۸) – The Badger

 

پیچ خطرناک خلق درام

خشایار سنجری: «گورکن» داستان زنی به نام سوده شریف‌زادگان است که از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی می‌کند. سوده با مردی دیگر آشنا شده است اما درست قبل از ازدواج مجدد، دچار یک معضل بزرگ می‌شود که روابط خانوادگی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

«گورکن» فیلمی پیرنگ‌محور است که در آن رویدادها، شخصیت‌ها را وادار به واکنش می‌کنند. در چنین ساختاری، کاظم ملایی آگاهانه، استفاده از پیچش داستانی را به بهره‌گیری از چرخش داستانی ترجیح داده است. در چرخش داستانی، به مقدمه‌چینی و آماده‌سازی برای فرارسیدن نقطه چرخش نیاز داریم و نشانه‌ای از غافلگیری در ساختار متکی بر چرخش داستانی دیده نمی‌شود. این آماده‌سازی‌ها نیاز به شخصیت‌هایی دارد که با کنش‌های خود قصه را پیش ببرند نه این‌که مقهور رویدادها باشند و صرفا پس از بروز فاجعه درگیر واکنش شوند. شخصیت‌های «گورکن» فاقد چنین ویژگی‌هایی هستند. پس پیچش در چنین شرایطی می‌تواند راه‌گشا باشد. اواخر «گورکن» پیچشی دارد که به‌اصطلاح فیلم‌نامه‌نویسان مثل یک ضربه محکم غافلگیرکننده به شکم مخاطب است؛ اما استفاده از پیچش هم زمانی چشم‌گیر و تاثیرگذار است که شرایط خاص آن (که طبیعتاً با مقدمه‌چینی تفاوت دارد) مهیا شده باشد؛ موضوعی که به دلیل ایستایی فیلم‌نامه «گورکن» در پرده دوم، محقق نشده است. در «گورکن» با ساختار سه‌پرده‌ای مواجه هستیم که پرده دوم آن، طولانی و با حداقل اطلاعات است و از الگوی کلیشه‌ای «جنگ نابرابر برای تهیه پول در زمانی محدود» استفاده شده است. از زمان رخداد حادثه محرک و برهم خوردن تعادل زندگی شخصیت اصلی تا گره‌گشایی پایانی و پیچش داستانی، با فقر مصالح داستانی مواجه هستیم، گویی نشانه‌ای از اوج‌گیری تقابل یا بروز نقطه بحران و فاجعه دیده نمی‌شود و یک موقعیت (دست‌وپا زدن برای پول) دائم تکرار می‌شود. خلأ کشمکش نیز در پرده‌ دوم حس می‌شود. با توجه به این‌که فیلم‌نامه اطلاعات چندانی در مورد زندگی مشترک و جدایی زن و مرد ارائه نمی‌کند، کشمکش رابطه‌ای شکل نمی‌گیرد. از سوی دیگر با توجه به رفتارهای زن و مرد در پرده دوم، نشانی از احساس گناه یا شرمندگی هم در آن‌ها حس نمی‌شود، پس کشمکش درونی نیز از مدار خارج می‌‎شود. شخصیت‌های فرعی پرده دوم نیز کمکی به پیشرفت قصه و خط سیر دراماتیک نمی‌کنند (مثل شخصیت خاله سوده با بازی گوهر خیراندیش یا دخی با بازی بهنوش بختیاری). ایده مرکزی «گورکن» شاید برای فیلمی با زمان کوتاه‌تر می‌توانست کارگر افتد اما برای فیلم بلند سینمایی، مصالح داستانی لازم را ندارد. (امتیاز ۶ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز