پرتاب ناگهانی یک فیل (۱۴۰۰) – Sudden Throw of an Elephant
فیلی که هوا شد!
رضا حسینی: «پرتاب ناگهانی یک فیل» درست مثل عنوانش ساده و عجیب است. اصلاً پایانبندیاش هم چنین کیفیتی دارد و ناگهان حسوحال یُبس فیلم را تغییر میدهد و قدری نور و رنگ و انرژی از جنس فانتزی، به دل موقعیت داستانیاش میریزد؛ موقعیتی شامل دو نویسنده و کتابخوان که بهراحتی میتواند فضلفروشانه تلقی شود و چند دیالوگ و اجرای ضعیف هم به این امر دامن میزنند. اصلاً با نگاهی بدبینانهتر میتوان فیلم را اثری سفارشی با مضمون گسترش خانواده و اهمیت فرزند و… توصیف کرد؛ اما پایانبندی، حسوحال سحرانگیز خاصی دارد که برای نگارنده یادآور همان گفته مشهور بود: «فیلمساز باید زندگی کرده باشد.»
داستان درباره زن نویسندهای است که پس از سالها تلاش برای رسیدن به هدفش تسلیم شده و حالا به قول خودش میخواهد زندگی کند؛ اما شوهر همچنان درگیر نگارش کتابی است و نمیخواهد تسلیم شود چون روزی قول داده که برای خودش کسی شود. زن که مشغول تقسیم کتابها است میخواهد فرزندش را به دنیا بیاورد و زندگی تازهای را شروع کند؛ موضوعی که مرد آمادگیاش را ندارد چون به قول زن، هنوز تعداد کلمههایی که مینویسد برایش اهمیت دارد. گویی زن فهمیده است که با حسابوکتاب و برنامهریزی و بهاصطلاح دودوتا چهارتا، نمیشود نویسنده شد و آنچه لازم است تجربه زیستن است؛ و شاید یک زندگی معمولی و ایفای نقش به عنوان مادر. اصلاً مگر راه نویسندگان بزرگ از جایی جز خود زندگی و تجربههای خوب و بدش گذشته است؟
پس از پایانبندی و نقش بستن عنوان فیلم، نمایی از بازی کردن مرد با پسرک همسایه در حیاط هست؛ و زن که آرزومندانه آنها را به نظاره ایستاده است. این تصویر آشکارا در تضاد با موقعیت واقعی فیلم قرار میگیرد و آن ذرات معلق هوا که در نور آفتاب راهیافته به خانه، کیفیتی خیالی به صحنه بخشیدهاند، لحظه و نمایی شاعرانه را خلق کردهاند که انگار لحظهای کوچک از زیستن است – و در ستایش زندگی – که در تصور زن شکل گرفته؛ این همان فیلی است که زن بالاخره میخواهد هوا کند و همان طور که پسرک میگوید درون «بالون» گیر کرده است. بیدلیل نیست که مرد توجهی به این حرفهای بچه ندارد و زن چنین آرزومند او را مینگرد. دقت فیلمساز بهقدری به جزییات بوده است که آن سوی ماجرا را هم ببیند و در ابتدای فیلم با صدای خارج از قاب به تماشاگرش بگوید که این پسرک همسایه را پدر و مادرش در خانه رها کردهاند.
(امتیاز ۷ از ۱۰)