رمانتیسم عماد و طوبا (۱۳۹۸) – Romanticism of Emad & Tooba
جستارهایی در باب عشق
خشایار سنجری: نام کاوه صباغزاده با کمدی-رمانتیک «ایتالیا ایتالیا» گره خورده است؛ اقتباسی آزاد از داستان کوتاه «موضوع موقت» اثر جومپا لاهیری، نویسنده هندی که بازخوردهای قابلتوجهی دریافت کرد و نام صباغزاده را به عنوان فیلمسازی مستقل از زیر سایه پدر خارج کرد. صباغزاده در دومین فیلمش نیز سراغ اقتباس از کتاب «سیر عشق» آلن دو باتن رفته است که خود نویسنده چنین معرفیاش میکند: «فقط شروع عشق نیست که مهم است، چگونگی ادامه آن هم اهمیت دارد.» کتابی که رنگوبوی رمانهای کلاسیک را ندارد و بازتعریفی از عشق و ازدواج را در قالب چند فصل مهم زندگی ارائه میدهد.
صباغزاده در «رمانتیسم عماد و طوبا» برای فاصلهگرفتن از جریان سینمای واقعگرا، دست به دامان فانتزی میشود و جریان روزمره زندگی شخصیتهایش را با نگاهی صادقانه به ازدواج در دوران مدرن پیش میبرد. فیلمساز در این مسیر از طیف وسیعی از رنگها در طراحی لباس و صحنه بهره میگیرد؛ مؤلفهای که در «ایتالیا ایتالیا» نیز به چشم میآمد. تنوع رنگی گستردهای که گاهی آثار وس اندرسن را به ذهن متبادر میکند و بر فضاسازی فانتزی فیلم نیز تاثیری شگرف دارد. در چنین قصهای، نشانی از کشمکش یا تعلیق به سبک آثار کلاسیک یافت نمیشود و فیلمساز با انتخاب نام فیلم، همه چیز را همان ابتدا مشخص میکند و جایی برای گرهگشایی و گرهافکنی باقی نمیگذارد. صباغزاده، کلیشه عاشقانه را درهم میشکند و سیر یک ازدواج را از شیفتگی مطلق تا امیال ناسازگار و صلح نهایی به تصویر میکشد؛ تصویری که به تفسیر مرسوم از خردهجنایتهای زنوشوهری – با چاشنی شوخطبعیای باطراوت – نزدیک میشود. فیلمساز شدت بار احساسی داستان را کاهش میدهد و روایت را با مضامین روانشناختی ترکیب میکند. برداشت صباغزاده و در واقع آلن دو باتن از عشق و ازدواج به رابرت استرنبرگ روانشناس آمریکایی و مدل مثلثی عشق نزدیک است؛ مثلثی شامل صمیمیت، رغبت جنسی و تعهد. همه اجزای این مثلث باید حضور داشته باشند تا سرانجامی خوش را بتوان تصور کرد. این مدل مثلثی، افسانهی «پس از ازدواج به خوشی در کنار هم زندگی کردند» را به سخره میگیرد و به جای آن، عشق را توافقی مدرن و سرشار از جزییات معرفی میکند که نیاز به پرورش دارد.
آنچه از مفاهیمی چون عشق و ازدواج در «رمانتیسم عماد و طوبا» برمیآید، این است که عشق، همچون هر فعل دیگری در زندگی روزمره، نوعی مهارت محسوب میشود و میتوان آن را بهمرور آموخت یا بهبود بخشید. هایدگر در نامهای به هانا آرنت، چنین از عشق سخن میگوید: «ما به شکل آن کس که عشق میورزیم، دگرگون میشویم و در عین حال همچنان خودمان هستیم. آن گاه به سپاسگزاری از محبوب درمیآییم و میفهمیم که چیزی چنان گران، که سزاوار این شگفتیست، یافت نمیشود.» این نگرش به عشق، از دگرگونی سخن به میان آورده است و نه عشقی شعلهور و بیپشتوانه. نگاهی که فرسنگها از نگرش افسانهای برآمده از آفرودیت و آدونیس یا انواع مشابه آن فاصله دارد؛ افسانههایی که به چگونگی دوام و پیشرفت عشق در مدتی طولانی بها نمیدهند و عشق را پدیدهای خلقالساعه میدانند. «رمانتیسم عماد و طوبا» بیش از آنکه قصهای مصور یا فیلمی عاشقانه باشد، یک کلاس درس پرهیجان در باب عشق و جستارهای وابسته به آن است. ازدواج با فرازوفرودهایش معنی پیدا میکند و عماد و طوبا به عشق آبدیده و زخمخوردهشان احساس وفاداری میکنند.
(امتیاز ۷ از ۱۰)