جشنواره ریفکین – نقد ۲

جشنواره ریفکین – نقد ۲

جشنواره ریفکین (۲۰۲۰) – Rifkin’s Festival

 

جشنواره به‌یادماندنی آقای آلن

رضا حسینی: چه‌طور می‌شود بیش از پنج دهه فیلم کمدی (آن هم اغلب از جنس رمانتیک یا با چاشنی‌اش) ساخت و معمولاً با اتکا به یک سبک منحصربه‌فرد و رویکردی مشابه، باز هم تکراری نشد یا دست‌کم طراوت را حفظ کرد؟ و تازه هر چند وقت یک بار، فیلمی دیدنی مثل همین «جشنواره ریفکین»/ Rifkin’s Festival ساخت؟ اصلاً کسی بجز وودی آلن رازش را می‌داند؟ بعید است.

فوریه ۲۰۱۹ بود که در پی احیای اتهام‌های جنسی سال ۱۹۹۲ علیه وودی آلن، «آمازون استودیوز» قرارداد پنج‌فیلمی‌اش با آلن را فسخ کرد؛ اما همان ماه اعلام شد که آلن این فیلم را می‌سازد و چند ماه بعد فیلم‌برداری شروع شد و حتی یک هفته زودتر از برنامه به پایان رسید. اولین نمایش جهانی فیلم در جشنواره سن سباستین ۲۰۲۰ بود ولی نمایش عمومی‌اش به دلیل شیوع کرونا به تعویق افتاد؛ و حالا که «جشنواره ریفکین» را می‌توان دید، چه با معنی است که وودی آلن پس از تمام آن بی‌مهری‌ها چنین فیلم نابی ساخته است که در وهله اول، دلبستگی اول و آخرش به سینما را ثابت می‌کند و نامه‌ای عاشقانه است به هنر و تاریخ سینما؛ و البته که او از همان ابتدا خوب می‌دانست در صنعت سینما چه خبر است که سال ۱۹۷۷ جایی گفته بود: «امسال من ستاره‌ام؛ اما سال آینده چه خواهم بود؟ یک سیاه‌چاله؟»

«جشنواره ریفکین» با همان عنوان‌بندی ساده و تقریباً همیشگی آثار وودی آلن – که موسیقی جاز همراهی‌اش می‌کند – آغاز می‌شود. باز هم پای یک قصه‌گو (راوی) در میان است که از قضا، نویسنده هم هست و این بار یک منتقد فیلم میانسال به نام مورت ریفکین که اتفاقاً اهل نیویورک است (شهری که لوکیشن اغلب فیلم‌های آلن بوده و به‌نوعی همچنان هم هست). او با همسرش که مسئول روابط عمومی کارگردانی جوان است به جشنواره‌ای در سن سباستین می‌رود؛ و باز هم مورت، مردی است که با زنی به‌مراتب جوان‌تر از خودش ازدواج کرده و در داستان فیلم و در تلافی با رفتار زنش، حتی سودای بودن با زنی زیباتر و جوان‌تر را هم در سر می‌پروراند (موضوعی که با ایده ظریف عبور از کنار زن جوان سرخ‌پوش در خروج از مطب خانم دکتر جذاب کامل می‌شود). شوخی‌های تندوتیز آلن با سینمای جریان اصلی، اوضاع جشنواره‌های این روزگار و رسانه‌ها، نگاه سطحی خبرنگارهای این حوزه و… خیلی زود آغاز می‌شود و به محض ورود به جشنواره اروپایی، همان سه جمله اولی که در گذر از محل برگزاری شنیده می‌شود، تماشاگرِ باخبر از اوضاع صنعت سرگرمی را به خنده‌های بلند اما تلخی وامی‌دارد. آلن خیلی زود پیکان این شوخی‌ها را به سمت شخصیت اصلی‌اش هم می‌چرخاند تا آقای نویسنده نیز – تا حدی – خارج از این جمع و منطق حاکم بر آن قرار نگیرد.

آلن مثل اغلب وقت‌ها فیلمی قصه‌گو و مفرح ساخته است که تقریباً در همه چیز استاندارد به نظر می‌رسد بجز فیلم‌برداری که نقطه قوت اصلی آن در رشته‌های فنی است و سهم چشمگیری در خلق این جهان داستانی دارد. مدیر فیلم‌برداری «جشنواره ریفکین»، ویتوریو استوراروی بزرگ است که به نوبه خودش با رنگ‌ها داستان گفته و بر غنای بصری فصل‌های مختلف افزوده است. اصلاً ترکیب‌بندی رنگی او به یکی از امتیازهای فیلمی بدل شده است که به سینما ادای دین می‌کند چون انگار خود «جشنواره ریفکین» هم با این رنگ‌های سیر و تند، در جهان خیال می‌گذرد. واقعیت هم این است که مورت دارد تمام اتفاق‌های سفرش را برای کسی بازگو می‌کند. پس تماشاگر با ترکیب «خیال در خیال» روبه‌رو است که در نگاه اول شاید متوجه آن نشود. بماند که به‌واسطه فشاری روحی که به شخصیت اصلی وارد می‌شود (خیانت همسرش) با قطعیت نمی‌توان گفت که بخش‌های حضور در شهر اروپایی هم چه‌قدر واقعی هستند و چه اندازه برآمده از خیال آقای نویسنده که روی رمانی هم کار می‌کند. نام فیلم هم دقیقاً به جهان خیال ریفکین اشاره دارد که فیلم‌های یک جشنواره امروزی جذابیتی برایش ندارند و او بر اساس تجربه‌های زندگی‌اش در زمان حال، به جهان خاطره‌انگیز آثار سینمایی محبوبش پناه می‌برد و هر بار خودش و دیگران را در نقش‌های خوب و بد برخی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما قرار می‌دهد. آیا این واقعیت همه شیفتگان واقعی سینما نیست؟ این‌که هر بار خودمان را جای شخصیتی محبوب در فیلمی دوست‌داشتنی می‌گذاریم و جهان داستانی‌اش را چنان مرور می‌کنیم که انگار واقعاً بخشی از آن هستیم و آن ماجراهای جذاب را تجربه می‌کنیم؟

زندگی مشترک مورت در پایان فیلم فرومی‌پاشد و او دوباره تنها می‌شود؛ اما آن‌چه باعث می‌شود تمام این پستی‌های زندگی به چشم نیاید یا تحمل‌پذیر شود عشق به سینما و رؤیاپردازی است و البته میل به تجربه‌های جدید و شروعی دوباره. احتمالاً برای همین است که در آخرین صحنه «جشنواره ریفکین» اهمیتی ندارد کسی که پای حرف‌ها و خاطرات مورت نشسته است چه نظری درباره وضعیت او دارد. آقای نویسنده کارش را کرده و خواهد کرد چون خود اوست که اهمیت دارد. (امتیاز ۸ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز