وقت مردن نیست/ زمانی برای مردن نیست – نقد ۱

وقت مردن نیست/ زمانی برای مردن نیست – نقد ۱

زمانی برای مردن نیست (۲۰۲۱) – No Time to Die

 

کولاژی دیدنی از فیلم‌های جیمز باند

علی موسوی: عنوان تازه‌ترین فیلم جیمز باند را مانند بسیاری از اصطلاح‌های انگلیسی – که معنای دوپهلویی دارند و فراوان در نام فیلم‌ها استفاده می‌شوند – می‌توان با دو معادل در فارسی ترجمه کرد: یکی همین «زمانی برای مردن نیست» و دیگری «موقع مردن نیست» که به زودبودن مردن جیمز باند اشاره دارد؛ و هر دو معادل با روایت فیلم جورند.

«زمانی برای مردن نیست» طولانی‌ترین فیلم جیمز باند است (١۶٣ دقیقه) و به‌نوعی یک جمع‌بندی یا کولاژ از فیلم‌های جیمز باند است، از «دکتر نو» تا به حال. اَستِن مارتین «گلدفینگر» (۱۹۶۴) با آن ابزارها و سلاح‌های مخفی‌اش دوباره در خدمت باند است. در ساختمان ام‌آی‌۵، یعنی سازمان جاسوسی انگلیس، پرتره‌های رؤسای سابق جیمز باند، یعنی «اِم»ها روی دیوار قرار گرفته‌اند. دشمن همیشگی باند، ارنست بلوفِلد (کریستف والتس) هم هست ولی مانند هانیبال لکتر در زندانی خاص از او نگهداری می‌شود و لبخندهای مدل آنتونی هاپکینز هم می‌زند. ترانۀ «ما تمام وقت دنیا را داریم» لویی آرمسترانگ هم (که تا حدودی عکس عنوان فیلم است) تداعی‌کنندۀ «در خدمت سازمان جاسوسی ملکه» و ازدواج نافرجام جیمز باند در آن فیلم است (البته در سینما گلدن سیتی تهران سال ١٩٧١ نافرجام نبود چون درست پس از مراسم عروسی و پیش از آن که بلوفلد بتواند همسر باند را به قتل برساند، چراغ‌های سینما را روشن کردند تا تماشاگران با روحیۀ مثبت از سینما خارج شوند!).

بخش پیش از عنوان‌بندی ابتدایی – که مرا به یاد صحنۀ نخست «حرام‌زاده‌های گمنام» کوئنتین تارانتینو انداخت، طولانی‌ترین مقدمه در فیلم‌های باند است. «زمانی برای مردن نیست» تا اندازه‌ای دنبالۀ «اسپکتر» است و با این‌که دیدنش برای دنبال کردن این فیلم ضروری نیست، برقراری ارتباط با این فیلم را راحت‌تر می‌کند. کری فوکوناگا که پیش‌تر با «جانوران بدون قوم» و فصل نخست و درخشان سریال «کاراگاه حقیقی» خودی نشان داده بود و هم در ساخت فیلم‌های اکشن و هم تریلرهای نفس‌گیر تبحر دارد، صحنه‌های اکشن این فیلم را نیز خوب از کار درآورده است؛ اما از آن‌جایی که دنیل کریگ گفته بود این آخرین فیلمش در نقش جیمز باند خواهد بود، به طور طبیعی احساس خاصی در فیلم جاری شده که همانند خداحافظی همیشگی با یک دوست قدیمی‌ است. او به عقیدۀ من که هر بیست‌وپنج فیلم جیمز باند را در همان اولین اکران‌شان در سینما دیده‌ام، پس از شان کانری، مناسب‌ترین جیمز باند است.

«زمانی برای مردن نیست» بیننده را در تمام زمانش سرگرم نگه می‌دارد و گاهی هم غافلگیر می‌کند. به نظرم تنها ضعف‌های فیلم به انتخاب دو تن از هنرپیشگان برمی‌گردد. بین دنیل کریگ و لئا سیدو هیچ نوع شیمی و احساس عاطفی دیده نمی‌شود و مشکل است که عشق عمیقی را بین این دو حس کنیم. شاید اگر برای این نقش آنا دِ آرماس (که نقش کوچکی در فیلم دارد) انتخاب شده بود، این رابطۀ عشقی را بهتر حس می‌کردیم. همین طور رامی ملک که آن ابهت و مخوفی آدم‌بد‌های پیشین این سری فیلم‌ها را ندارد و کمی هم زیادی برای این نقش جوان است. با وجود این، «زمانی برای مردن نیست» از فیلم‌های ردۀ اول جیمز باند است و برای دنیل کریگ خداحافظی مناسبی است.

زمانی که دنیل کریگ اعلام کرد دیگر در فیلم‌های جیمز باند ظاهر نخواهد شد، حرف‌ها و ایده‌های خاصی برای انتخاب هنرپیشه‌های آیندۀ این نقش مطرح شد. یکی انتخاب یک زن در نقش باند (جین باند؟) بود و دیگری انتخاب یک هنرپیشۀ سیاه‌پوست مانند ایدرِس اِلبا. به هر حال، سازندگان این فیلم‌ با زیرکی خاصی پای یک مامور دوصفر دیگر را هم به داستان باز کرده‌اند که هم زن است و هم سیاه‌پوست! (امتیاز ۷ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز