خاندان اژدها – نقد ۱

خاندان اژدها – نقد ۱

خاندان اژدها (۲۰۲۲) – House of the Dragon

 

درباره قسمت اول: مردان علیه زنان، زنان علیه مردان

ساسان گلفر: تماشاگرانی که ۷۳ قسمت سریال «بازی تاج‌وتخت» را طی هشت فصل با دقت و علاقه دنبال کرده باشند، در یک نگاه به اولین قسمت از فصل اول سریال «خاندان اژدها» به شباهت‌های متعددی با سریال اصلی و تفاوت‌هایی ظریف پی می‌برند. ظاهراً یکی از مهم‌ترین تفاوت‌هایی که میان دو سریال شبکه «اچ‌بی‌او» به چشم می‌آید و از پیرنگ اصلی و پیرنگ‌های فرعی طرح‌شده در همین قسمت اول کاملاً پیداست، تفاوت درونمایه کلی «خاندان اژدها» با «بازی تاج‌وتخت» است.

داستان «خاندان اژدها» در پایان نخستین قرن حکمرانی خاندان تارگرین و دقیقاً ۱۷۲ سال پیش از مرگ «پادشاه دیوانه» و تولد دختر او دانریس تارگرین آغاز می‌شود. ابتدا مقدمه‌ای که از زبان راوی داستان، شاهدخت رانیرا تارگرین (اِما دارسی در بزرگسالی و میلی آلکوک در نوجوانی این شخصیت) می‌شنویم که توضیح می‌دهد پادشاه جهاریس تارگرین (مایکل کارتر) پس از شصت سال حکومت صلح‌آمیز و دوران رونق پادشاهی او که با پشتوانه ده اژدها میسر شده، به‌ناچار از بین چند مدعی جانشینی میان دو فرزندش که از همه شایسته‌ترند، انتخاب می‌کند و در نهایت بزرگ‌ترین پسرش، شاهزاده ویزریس (پدی کنسیداین) پدر راوی را به بزرگ‌ترین فرزندش، شاهدخت رینیس (ایو بست) همسر لرد کورلیس والریون (استیو توسینت) ترجیح می‌دهد. داستان اصلی از نهمین سال پادشاهی ویزریس شروع می‌شود، زمانی که او امیدوارانه انتظار می‌کشد تا دومین فرزندش – که مطمئن است پسر خواهد بود – به دنیا بیاید. ویزریس مسابقاتی شوالیه‌ای/گلادیاتوری برای بزرگداشت تولد فرزندش تدارک دیده است، اما اوضاع طبق انتظار پیش نمی‌رود و در همین حال، رفتارهای جنایتکارانه و دیوانه‌وار برادر کوچکش، شاهزاده دیمون تارگرین (مت اسمیت) او را به گرفتن تصمیم دشواری وادار می‌کند…

از نخستین لحظه‌های قسمت اول و با شنیدن تم‌های آشنای موسیقی رامین جوادی می‌توانیم حدس بزنیم که قرار نیست از فضا و حس‌وحال «بازی تاج‌وتخت» خیلی فاصله بگیریم (تم موسیقی تیتراژ ابتدای «بازی تاج‌وتخت» را در تیتراژ انتهای «خاندان اژدها» می‌شنویم که خود بیانگر نکته ظریفی است) و آن‌چه در ادامه می‌بینیم، حدس‌مان را تأیید می‌کند. طراحی صحنه و جلوه‌های ویژه دیجیتال بسیار نزدیک به فضای «بازی تاج‌وتخت» است، گرچه در مواردی مانند شکل سریر آهنین تفاوت‌هایی وجود دارد. مواردی مانند جنسیت و خشونت که در سریال اصلی و به‌ویژه در فصل‌های اول بسیار جنجال‌انگیز عرضه شد، ظاهراً هنوز هم وجود دارد اما کاملاً مشخص است که عوامل هنری سریال در کارگردانی، قاب‌بندی و تدوین تمام تلاش خود را به کار بسته‌اند تا برخوردی کم‌تر گرافیک و کم‌تر صریح با این قبیل مسائل داشته باشند و از عناصری مانند فضاسازی نرم‌تر و پوشیده‌تر و ایجاد موانعی در پیش‌زمینه یا نورپردازی یا زمان کوتاه‌تر و گذراتر برای رسیدن به این مقصود استفاده کرده‌اند. ظاهراً حضور بیش‌تر خانم‌ها در میان عوامل هنری اصلی (نویسندگان و کارگردانان) در این رویکرد نقش عمده‌ای داشته است؛ اما نقش جریان‌های قدرتمند سیاسی و اجتماعی امروز و آینده جهان را نباید دست کم گرفت.

بر خلاف ادعاهایی که بسیاری درباره برخورد زن‌ستیزانه «بازی تاج‌وتخت» مطرح می‌کنند، معتقدم در آن سریال چنین رویکرد و انگیزه‌ای وجود نداشت. اغلب منتقدانی که چنین ادعایی دارند، در استدلال خود به شخصیت سرسی و دانریس استناد می‌کنند، در حالی که اولاً چند شخصیت مذکر به‌مراتب جاه‌طلب‌تر، خشن‌تر و بی‌رحم‌تر از آن‌ها را نادیده می‌گیرند و ثانیاً به اوج و فرودهای شخصیت و حس مبهم دوگانه یا چندگانه‌ای که تماشاگر نسبت به آن دو زن (مانند بسیاری شخصیت‌های دیگر) داشت و تغییر نگرش شدیدی توجه نمی‌کنند که در مقاطع و فصل‌های مختلف سریال نسبت به شخصیت‌ها پیش می‌آمد. در «بازی تاج‌وتخت» کم‌تر نگاه ملودراماتیک نسبت به شخصیتی ایجاد می‌شد یا اگر هم به وجود می‌آمد، چندان پایدار نبود. احتمال دارد همین رویکرد ساختارشکنانه ضدملودراماتیک در «خاندان اژدها» نیز رعایت شود که البته به رمان اصلی «آتش و خون» جرج آر. آر. مارتین و میزان وفاداری نویسندگان فیلم‌نامه به آن بستگی خواهد داشت؛ اما درونمایه اصلی و سراسری که به نظر من در «بازی تاج‌وتخت» چگونگی شکل‌گیری نظم اجتماعی و نظام‌های بشری و نقش تعیین‌کننده جنسیت و خشونت در شکل‌گیری این نظم بود که در قالب رویدادهای تاریخی جایگزین و مشابه رویدادهای تاریخی واقعی اروپا و جهان و البته در فضایی فانتزی بیان می‌شد، ظاهراً در سریال تازه به مضمون تقابل و جنگ میان دو جنس و نقش آن در تکامل و شکل‌گیری نظم‌ها و ساختارهای امروزی بشر از دوران مادرسالاری تا پدرسالاری و فراتر از آن تبدیل شده است. در «خاندان اژدها» به نظر می‌رسد حتی بیش از «بازی تاج‌وتخت» از تقابل نژادی پرهیز شده باشد و آمیخته بودن نژادهایی که تا حدی مشابه و اغراق‌شده‌ی سفید و سیاه واقعی هستند و در نظر گرفتن نوعی آلبینیسم فانتزی برای هر دو نژاد ظاهراً با همین هدف صورت گرفته است؛ اما یکی از مسائل مهم جریان‌های سیاسی و اجتماعی امروز یعنی برتری‌جویی جنسیتی ظاهراً بسیار پررنگ شده است. در خلاصه داستانی که گفته شد و همچنین بخش‌هایی از داستان که به آن‌ها اشاره نشد، مساله جنگ قدرت میان دو جنس کاملاً مشهود است. اشاره‌ها به مقوله نقش جنسیت و وراثت در بازی‌های قدرت، گاه فرم‌های کنایه‌آمیزی نیز به خود گرفته است که از جمله می‌توان به طراحی صحنه میدان مبارزه شوالیه‌ها اشاره کرد. به هر حال این مساله‌ای جهانی است که به نظر می‌رسد در جهان دهه‌های آینده همچنان برقرار خواهد بود، حتی با آن که گفته می‌شود مساله تولید مثل جنسی به مقولاتی تاریخی مانند خاندان‌ها و سلسله‌های پادشاهی یا نقش وراثت در اقتصاد یا وابستگی اقتصادی و نابرابری دستمزد دو جنس خواهد پیوست.

حضور مت اسمیت در «خاندان اژدها» در نقشی به‌وضوح منفی، یادآور نقش‌آفرینی سال گذشته‌اش در «دیشب در سوهو» یا «شب گذشته در سوهو» – فیلم دیگری با درون‌مایه پررنگ تقابل و خصومت دو جنس – است. راوی و قهرمانان مؤنث داستان نیز این گمان را تقویت می‌کنند که لااقل در این فصل نوعی جانبداری جنسیتی وجود خواهد داشت. البته تجربه «بازی تاج‌وتخت» نشان داده که ممکن است دیدگاه فیلم‌ساز و تماشاگر نسبت به این شخصیت‌ها، در قسمت‌ها و فصل‌های آینده کاملاً تغییر کند و شاید هنوز برای قضاوت کردن زود باشد؛ اما اولین قسمت «خاندان اژدها» چنین برداشت و گمانی ایجاد می‌کند. باید صبر کرد و بقیه‌اش را دید.

(امتیاز ۷ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز