سمفونی حمید – نقد ۱

سمفونی حمید – نقد ۱

سمفونی حمید (۱۴۰۰)

 

زلاتانی که انسان شد!

رضا حسینی: حمید علیدوستی یکی از بزرگ‌ترین و خوش‌نام‌ترین فوتبالیست‌های تاریخ این سرزمین است اما نسل امروز چه‌قدر او را می‌شناسند؟ آیا به اندازه بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال جهان برای نوجوانان و جوانان ما شناخته شده است؟ حتی با این‌که پدر ترانه علیدوستی (بازیگر تحسین‌شده و باسواد سینمای ایران) است؛ با این‌که در روزگار ناصر حجازی و علی پروین توپ زده؛ و با این‌که به قول عادل فردوسی‌پور بازیکنی زلاتان‌طور و فون‌باستن‌طور است. حالا که چنین مستند دیدنی‌ای درباره او ساخته شده است که در صورت عرضه مناسب می‌تواند تماشاگران قابل‌قبولی داشته باشد، چه‌طور؟ تأثیری در شناخت نسل جدید از این قهرمان ملی به وجود می‌آید؟ آیا ممکن است کسی مستند «سمفونی حمید» را به عنوان نقطه شروع ساخت یک فیلم سینمایی در نظر بگیرد؟ جواب اغلب این سؤال‌ها روشن است چون جایگاه خود سینما و در کل فرهنگ «فیلم دیدن»، در این روزگار بحران‌زده محلی از اعراب ندارد.

«سمفونی حمید» مملو از لحظه‌های تماشایی یا گفتارهایی است که در روزگار مجازی امروز می‌توانند به صورت ویدیوهای کوتاه به خوراک ابدی شبکه‌های اجتماعی بدل شوند. از این نظر در نوشتن درباره فیلم می‌توان به انبوهی از آن‌ها اشاره کرد، از جمله وصف خود علیدوستی از گل‌زدن با سر: «برای من محبوب‌ترین گل‌ها هستند چون محکوم به پروازی و بعد روی زمین جشن می‌گیری» یا وصف مشابه دیگری که می‌گوید: «زمان دویدن در لحظه‌هایی هر دو پا روی هواست، پس می‌توان گفت که در یک ساعت دویدن، چند دقیقه هم پرواز می‌کنید.» (جمله‌ها نقل به مضمون)؛ یا دوستانی که هر کدام توصیفی شاعرانه از او دارند، از «یک سامورایی از جهان فوتبال» گرفته تا «توی فوتبال نابغه بود ولی توی انسان بودن نادر بود»؛ اما به قول معروف، شنیدن کی بُوَد مانند دیدن. حضور ستارگانی خارج از جهان فوتبال، مثل ترانه علیدوستی یا پیمان معادی هم بر جذابیت‌های فیلم افزوده و نکته‌شان این است که فیلم‌ساز به اندازه از حضورشان بهره برده است و این طور نیست که سوژه اصلی را از خاطر ببرد. در سایر موارد هم صادقی زاویه دید روایت را گم نکرده است، موضوعی که شاید بدیهی و ابتدایی به نظر برسد ولی خلاف آن در فیلم‌های زیادی دیده می‌شود. فیلم، تصویرسازی‌های موردی خوبی هم دارد مثل جایی که علیدوستی از بی‌معنی بودن تنهایی در خانه – با وجود همه کتاب‌هایی که دارد – می‌گوید و کمی بعد او را در کتابخانه محل می‌بینیم و به‌واسطه حرکت بی‌وقفه و باطمأنینه‌اش در فضای بسته کتابخانه و تمهید دیزالو تصاویر، انگار زمان و مکان بی‌معنی می‌شوند و به حالتی خلسه‌گون می‌رسد. فیلم‌ساز با چنین تمهیدهایی با موفقیت تصویری از فردیت سوژه‌اش ترسیم می‌کند و از روایت گزارشی موفقیت‌ها و توصیف‌های زیبا درباره حمید علیدوستی فراتر می‌رود.

«سمفونی حمید» ۱۰۸ دقیقه زمان دارد و با این‌که می‌شود آن را کوتاه‌تر کرد، اما پرکشش‌تر از اغلب فیلم‌های داستانی «ستاره‌دار» این روزهای سینمای ایران است. جعفر صادقی که نویسنده اصلی و کارگردان فیلم است و حتی طراح پوستر، تدوین را هم خودش انجام داده و احتمالاً به همین خاطر نتوانسته قید بعضی از صحنه‌ها را بزند و از معدود تکرارهای بی‌مورد بکاهد. ساختار فیلم با تدوین مجدد می‌تواند کمی دقیق‌تر و منسجم‌تر از این شود. «سمفونی حمید» ایده‌های درخور توجه و بازیگوشی‌های خاص خودش را دارد اما در نهایت، در زمره انبوه مستندهایی قرار می‌گیرد که در وهله اول به خاطر سوژه فوق‌العاده‌اش به فیلمی دیدنی بدل شده‌اند؛ موضوعی که در این مورد، کافی به نظر می‌رسد.

(امتیاز ۷ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز