قصیده گاو سفید – نقد ۲

قصیده گاو سفید – نقد ۲

قصیده گاو سفید (۱۳۹۸) – Ballad of a White Cow

 

زندگی در اسارت دیوارهای سنگی سفید

ساسان گلفر: گاو سفید در حیاط زندان، در اسارت دیوارهای سنگی سفید و بلند محوطه‌ای که مردان سیاه‌پوش در یک سوی آن صف کشیده‌اند و زنان سیاه‌پوش در سوی دیگرش. از آن مردان و زنان که گویی در گروه‌های چندنفره تا ابد تکرار شده‌اند، چهره‌ای پیدا نیست؛ فقط پنجره‌های زندان هستند که مانند چشمان چهره‌های ناپیدای بی‌شمار به ما و به گاو سفید دوخته شده‌اند. گاو باید قربانی شود و قطعه‌ای از آن به تن مقتول بخورد تا زنده شود و نام قاتل خود را بر زبان آورد.

«قصیده گاو سفید» با این تصویر استعاری آغاز می‌شود که قهرمان زن فیلم در راه زندان برای آن‌که شوهرش را پیش از اعدام ملاقات کند، در رویایی کوتاه می‌بیند. مینا (مریم مقدم) که کارگر کارخانه لبنیات است و برای پرداخت اجاره خانه‌اش با دشواری روبه‌روست و دختر هفت‌ساله ناشنوایی هم دارد، وقتی متوجه می‌شود که شوهر متهم به قتل او بی‌گناه اعدام شده و قاتل واقعی پیدا شده است، از قاضی پرونده شکایت می‌کند و می‌خواهد لااقل عذرخواهی او را بشنود؛ اما قاضی از ملاقات با او طفره می‌رود. در همین حال، آقای اسفندیاری (علی‌رضا ثانی‌فر) که ادعا می‌کند از دوستان سابق همسر آن زن بوده و به او بدهکار بوده است، سر می‌رسد تا سروسامانی به اوضاع مالی پریشان او بدهد.

پروتاگونیست «قصیده گاو سفید» مینا نیست؛ که به لحاظ بصری نیز اغلب او را در موقعیتی ایستا و گاهی در محاصره پس‌زمینه و پیش‌زمینه‌ای می‌بینیم که ظاهراً جابه‌جا می‌شود اما در واقع تکرار می‌شود و درجا می‌زند. این پروتاگونیست مردی است که به کمک مینا آمده و داستان را به معنای واقعی جریان انداخته است و آنتاگونیست داستان نیز نه یک شخص، که شرایط موجودی است که در استعاره دیوارهای سفید و سرد و سنگی و به‌ویژه در پرده اول داستان، به‌وضوح خود را نشان می‌دهد و در پرده‌های بعدی گاهی در قالب شخصیتی نمادین ظاهر می‌شود. در این‌جا چند کشمکش ظریف معنا پیدا می‌کند و مهم‌تر از همه، کشمکش با خود است؛ به‌خصوص درون آن کسی که برای «زندگی دیگران» تصمیم می‌گیرد و در زندگی خود درمی‌ماند.

تمهید هوشمندانه‌ای که بهتاش صناعی‌ها یکی از دو کارگردان/ نویسنده/ تدوینگر فیلم، با همکاری امین جعفری فیلم‌بردار و آتوسا قلمفرسایی طراح صحنه و لباس در پیش گرفته تا به داستان خود معنایی دوچندان ببخشد، شیوه‌ای است که سیدنی لومت فقید آن را «طرح لنز روایی» نامیده است. او برای سه پرده فیلم سه نوع طرح لنز کلی در نظر گفته است: در پرده اول، پالت رنگی بسیار سرد و متمایل به آکروماتیک سفید را داریم؛ در پرده دوم و درست پس از اولین نقطه عطف در شناخت پروتاگونیست داستان، وارد رنگ‌مایه‌های گرم با نورپردازی مایه‌روشن می‌شویم که رنگی و مایه‌ای از شادی به زندگی شخصیت‌ها می‌بخشد و در پرده سوم، همان رنگ‌های گرم را با نورپردازی مایه تیره می‌بینیم که واقعیت زندگی در چنین شرایطی را به شخصیت‌ها نشان می‌دهد. او در چند سکانس هم هوشمندانه از میزانسن و حرکت دوربین برای تشدید حس شخصیت‌ها و به‌ویژه شخصیت مینا که مریم مقدم (دیگر کارگردان و نویسنده فیلم) نقشش را بازی کرده، بهره برده است؛ به‌ویژه در سکانس افشاگری و گره‌گشایی (یا در واقع گره‌افزایی). یک قرینه‌سازی دقیق هم میان سکانس پس از نمای اول و پیش از نمای آخر ایجاد کرده است که در پیوند با واریاسیونی که در تصویر استعاری نمای اول فیلم به وجود آورده، معنا می‌یابد و از تماشاگر توهم‌زدایی می‌زند.

بازی‌های فوق‌العاده دو بازیگر نقش اصلی و شیوه‌ای خوددارانه و اغلب زیرپوستی اما در عین ‌حال پراحساس آن‌ها پویایی خاصی به فیلم‌نامه و کارگردانی اثر بخشیده و یکی از درخشان‌ترین آثار سالیان اخیر سینمای ایران را رقم زده است. این درامی است که بارها، به‌ویژه در زمان پخش موسیقی «مرگ و دوشیزه» فرانتس شوبرت روی نماهای پایانی (یکی از موارد به‌جای موسیقی انتخابی و مقتصدانه؛ مورد دیگر استفاده از ترانه‌ای از فرهاد مهراد است در یک سکانس کلیدی) اشک به چشم تماشاگر می‌آورد و تا مدت‌ها پس از تماشا دست از سر او برنمی‌دارد. شاید اگر چند ایراد فنی جزیی و عمدتاً ناشی از کاستی‌های ابزاری مثلاً در صدابرداری نماهای خارجی یا شاید بیان بازیگری در نقشی فرعی نبود، با اثری به مراتب بهتر روبه‌رو بودیم اما «قصیده گاو سفید» با همه کم‌وکاستی‌هایش، جزو معدود شاهکارهای سینمای این سال‌های ما محسوب می‌شود و حتی اگر به جای مجوز اکران به آن مجوز قاچاق بدهند، باز هم می‌درخشد.

(امتیاز ۸ از ۱۰)

نظرات خوانندگان۱
نقد Adel soltanipour
۶ اسفند ۱۴۰۰
0 مخالف

فیلمی فوق‌العاده مثل فیلم قبلی «احتمال باران اسیدی».
درخشان بود.
آقای گلفر عزیز مثل همیشه به نکات کاربردی و ریز و مهمی اشاره کردید.
سپاس فراوان از شما 🌹

پاسخ دادن
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز