آتابای (۱۳۹۸) – Atabai
منظومهای تلخ و زیبا
آرش خوشخو: فیلمی عاشقانه و تلخ؛ نه از آن نوع تلخی که در سینمای معاصر ایران میبینیم. یک تلخی خاص و قدیمی. جاافتاده و مردافکن. «آتابای» فیلمی برای بزرگسالان است. برای جانهای پخته، برای تماشاگرانی که از سن نوجوانی عبور کردهاند و حالا دنبال یک معجون مردافکن هستند.
نیکی کریمی کارگردان و فیلمنامهنویس او هادی حجازیفر این معجون را برای شما در نظر گرفتهاند؛ برای اینکه در حس خودویرانگری مردان بالغ غرق بشوید؛ برای اینکه نفسی تازه کنید و به ضرباهنگ شگفتانگیز طبیعت، ماه و آب و باد و آتش دل بسپرید؛ برای اینکه در حسرتها و افسوسهایتان غوطه بخورید و سپس با خودتان آشتی کنید.
«آتابای» فیلم چشمنوازی است و از معدود فیلمهای جشنواره که برای دیدنش لازم نیست کوتاه بیایی. لازم نیست به فیلم ارفاق کنی یا نوجوان درونت را فعال کنی. فیلم، روایت آتابای است؛ مردی که از دنیا و تقدیر زخم خورده و حالا در بازیگوشی سرنوشت در سر راه کنار آمدن و سازش قرار گرفته است. میاندیشد که بالاخره زندگی به او لبخند زده اما…
کارگردانی نیکی کریمی پر از جزییات شگفتانگیز است. از میان کارهای قبلی نیکی کریمی «یک شب» را دوست داشتم اما حالا «آتابای» نشان میدهد که سبک شاعرانه و پرجزییات و سختگیرانه او به چه نوع متنی احتیاج داشته است؛ فیلمی که گاه کیارستمی را به یاد میآورد و «باد ما را خواهد برد»، گاه «درخت گلابی» مهرجویی و گاه آثار نوری بیلگه جیلان؛ اما در نهایت فیلم روی پای خود میایستد؛ فیلمی که حساسیتها و نگاه بصری نیکی کریمی را با خود به همراه دارد. در واقع اگر «آتابای» فیلم موثری است بخش بزرگی از آن به دلیل شیوه کارگردانی نیکی کریمی است. او با حساسیتی قابل توجه همه نگاهها و واکنشها را به تماشاگر عرضه میکند.
وسواس او در انتقال واکنشها، شیمی قدرتمندی را بین بازیگرها شکل میدهد. چه بین دو رفیق قدیمی (آتابای و یحیی) و چه بین آتابای و پدرش و خواهرزادهاش و چه بین او و سیما. متن شاعرانه و همزمان ویرانگرانه هادی حجازیفر این سبک بصری فیلم را تکمیل میکند. فیلم پر است از این دوتاییهای زیبا. وقتی که رابطه آتابای و پدرش با یک پاکت سیگار بهمن شکل میگیرد؛ تمهیدی موثر که انگار از وسط یک شاهکار ادبی به پرده سینما منتقل شده است؛ یا در جایی دیگر وقتی زن که در صندلی عقب ماشین نشسته است با چشمانی نیمهباز از آینه راننده به آتابای نگاه میکند. آتابای چشمش به او میافتد و سپس نگاهش را میدزدد. بار دیگر به آینه نگاه میکند و میبیند نگاه زن همچنان خیره و سمج و خسته به او دوخته شده است. باز هم نگاهش را میدزدد. برای بار سوم نگاه میکند و این بار نگاهش را از نگاه خیره زن نمیدزدد. موسیقی اوج میگیرد.
دوربین کریمی با ذکاوت و دقت به فیلم هارمونی میبخشد و در انتهای فیلم آن را در ذهن تماشاگر مانند یک متن پیوسته و پیراسته شکل میدهد. «آتابای» فیلم بینقصی نیست. شاید برخی صحنهها را بشود کوتاه کرد تا ضربه صحنههای مهمتر از بین نروند، اما «آتابای» از کمنقصترین فیلمهای جشنواره امسال است. شاید تنها فیلمی که دوست دارم یک بار دیگر در سالنی تاریک به دور از چشم کنجکاو دیگران بنشینم و در تم عاشقانه و شاعرانه و به غایت بدبینانهاش غرق بشوم. با «آتابای» حالا یک مدعی جدی برای کسب جوایز اصلی جشنواره پا پیش گذاشته است. نیکی کریمی، هادی حجازیفر، جواد عزتی و سحر دولتشاهی که با وجود نقش کوتاهش، درجه یک و فوقالعاده است.
(امتیاز ۷ از ۱۰)