دیروقت (۱۹۸۵) – After Hours
جمهوری جهانی کمدی
خشایار سنجری: «دیروقت» فیلمی کمترشناختهشده از مارتین اسکورسیزی است که در میانه انبوه آثار بزرگ و در مواردی پرزرقوبرق کارنامهاش، همچون ستارهای کمسو به چشم میآید، اما در واقع، همچون برگی زرین در زیرژانر کمدی سیاه میدرخشد. کمدی زبانی جهانشمول است که توانایی برقراری ارتباط با تمامی ملتها و فرهنگها را دارد؛ ژانری که هنرش شوخی با تابوها و خطقرمزهاست و به بیپروایی در انتخاب مضامین شهره است: تابوهایی از جمله دین، سیاست، جنایت، مرگ و حتی عرف حاکم بر اجتماع. رسالت این ژانر را تلنگر زدن به مخاطب برای تحریک او به سمت کاوش در مسائل مگو میدانند؛ و فیلمساز برای نیل به این هدف، مرز بین کمدی و تراژدی را محو میکند؛ گویی از دل موقعیتی عمیقاً تراژیک، بیننده را به خنده وامیدارد؛ ترکیبی سهلوممتنع که میتواند برای مخاطب معاصر، حکم دریچهای برای خطشکنی داشته باشد.
پل هکت، به جرمی نکرده، در گستره بیپایان شب نیویورک به دام افتاده است؛ همان طور که یوزف کی در «محاکمه» اثر کافکا به گناهی نکرده در عذاب است. همین موضوع، فیلم را به حالوهوای آثار کافکا نزدیک میکند و رویهمرفته، اسکورسیزی، ترکیبی از تعلیق هیچکاکی و فضای کافکایی را برای داستانگویی انتخاب کرده است. پایانبندی فیلم هم نوعی بداعت در دل خود دارد. پل به محل کارش بازمیگردد اما وقتی دوربین چرخی در دفتر شرکت میزند و دوباره به میز پل میرسد، خبری از او نیست. گویی اسکورسیزی پایان خوش فیلمنامه را برنتابیده است و رهایی پل از حوادث غیرمترقبه شب قبل را باور ندارد. حرکت دایرهوار پرشتاب دوربین در سالن بزرگ شرکت از میان کارمندان، اسارت پل هکت در هزارتویی بیپایان را به ذهن متبادر میکند؛ باتلاقی که هرچه بیشتر دستوپا بزنی بیشتر در آن غرق میشوی. بهراستی سرنوشت پل هکت چهگونه رقم میخورد؟ (امتیاز ۹ از ۱۰)