در میانه نزاعهای خیابانی جوانان در اواسط دهه 1950 در محله سنخوانهیل در کناره غربیِ منتهنِ نیویورک، تونی از گروه جِتها (امریکاییهای سفیدپوست) و ماریا از گروه کوسهها (پورتوریکوییهای مهاجر) عاشق یکدیگر میشوند. تونی با اینکه از درگیری متنفر است، وقتی ریف، سردسته جِتها به دست برناردو، سردسته کوسهها و برادر ماریا کشته میشود، ناخواسته برناردو را میکُشد و پنهان میشود. آنیتا، دوست ماریا به جمع جِتها میرود که به تونی این پیغام را برسانَد که چینو از گروه کوسهها به دنبال اوست تا انتقام برناردو را بگیرد، اما وقتی با آزار جِتها روبهرو میشود، به جای آن میگوید که چینو، ماریا را کُشته است.
امتیازهای منتقدان
شهرام جعفرینژاد
میانگین
نوشتههای منتقدان
شهرام جعفرینژاد: فیلم اسپیلبرگ، حرفهای و خوشآبورنگ و بابطبع این روزگار است و احتمالا جوانان این دوره و زمانه از تماشای آن، بیشتر از نسخه پیشین سرگرم خواهند شد؛ اما آن نسخه، بیتردید اثری هنرمندانهتر و ژرفتر و ماندگارتر است که بهخصوص با ترکیببندیهای گرافیکی و شیوه بازیگری و فیلمبرداری و تدوینِ انتزاعیاش، به بازسازیِ نگارههای مدرن مکتب نیویورک میمانَد و آدم دوست دارد با فاصله بایستد و مدتها نگاهش کند!… مطالعه نقد کامل