مرتضی حسينی مستندسازی است که سال 1387 در پی حادثهای در یک جاده دورافتاده به کما رفته و همسرش مريم شريفي ناپدید شده است. او به همراه دوستش مجید شکری و ياسر جعفري در حال ساخت فیلمی مستند پیرامون نیروهای ماورایی بودند.
امتیازهای منتقدان
سید رضا صائمی
سید آریا قریشی
حسین آریانی
مهرزاد دانش
میانگین
نوشتههای منتقدان
سید رضا صائمی: بدیهی است با توجه به ساختار متفاوت و تجربه تازه فیلم در روایت و قصهگویی و البته ساختار درام/مستند آن، برقراری ارتباط با آن کمی سخت باشد اما جذابیت سوژه و حس تعلیقی که کارگردان ایجاد میکند او را با خود برای استمرار تماشا و تعقیب قصه همراه میکند. ضمن اینکه خود فیلم با توجه به سبکوسیاق روایت و شمایل دراماتیکش، نوعی پیشنهاد به سینمای ایران و مخاطبان آن است که شکل دیگری از فیلم دیدن را تجربه کنند. سبقه ژورنالیستی کارگردان و تجربههایی که در ساخت فیلمهای کوتاه به دست آورده است به کمک او آمده تا دستکم شجاعت و ریسک ساخت چنین اثری را که نه به سینمای بدنه و تجاری مرتبط است و نه چندان در سینمای روشنفکرانه، آشنا و تجربه شده است به جان بخرد و چشماندازی تازه را در برابر سینمای ایران در ساحت ژانر وحشت بگشاید تا فیلمسازان دیگر نیز با اعتمادبهنفس بیشتری سراغ ساخت فیلمهایی از این دست بروند… مطالعه نقد کامل
سید آریا قریشی: در این فیلم به جای اینکه با ترسهای لحظهای ناشی از غافلگیریهای نیمخیزکننده روبهرو شویم، با جنس عمیقتری از ترس و دلهره سروکار داریم. سکانسهایی که قرارست نمایانگر فیلمهای مستند ضبطشده توسط شخصیت اصلی ماجرا باشند، حرفهای ساخته شدهاند و لطفی در برخی از سکانسها با استفاده از ظرایف اجرایی، موفق میشود دلهره و اضطراب مورد نظرش را ایجاد کند… «روایت ناپدید شدن مریم» فیلم درخشانی نیست، بهخصوص به این دلیل که لطفی نمیتواند جهان و شخصیتهای پیچیدهای خلق کند؛ اما به خاطر جسارت کارگردانش در پیمودن مسیری کموبیش تازه در سینمای ایران، فیلم قابلاحترامی است و با توجه به نتیجه قابلقبولش، نوید ورود یک کارگردان خوب را به سینمای ایران میدهد. (شماره ۲۴۶ ماهنامه «دنیای تصویر»، دی ۱۳۹۳)
حسین آریانی: نکته قوت «روایت ناپدیدشدن مریم» این است که فیلمساز محدودیت تکنیکیاش را دریافته و به جای پرداختن به صحنههای دشوار با جلوههای ویژه پیچیده، توجه خود را معطوف فضاسازی کرده که تا حدودی هم در این امر موفق است. همین که صحنههای فیلم باعث خنده تماشاگر نمیشوند خودش در ابعاد سینمای ایران یک دستاورد است. البته صحنههای فیلم حس ترس را هم در بیننده به وجود نمیآورند و فقط برخی صحنهها احساس ملایمی از تنش را القا میکنند. (شماره ۴۱۶ نشریه «جهان سینما»)
مهرزاد دانش: فیلم از همان اسلوب اساسی ژانر وحشت، یعنی خویشتنداری در نمایش واضح عامل وحشت تبعیت میکند، اما این الگوبرداری شکلی ناقص دارد و همین تبدیل به نقطه ضعف اصلی اثر شده است. نقص ماجرا این است که فیلم در نهایت به بطن گره درام نمیرسد و در نقطهای پایان مییابد که در همان آغاز به اطلاع مخاطب رسیده شده بود. مخاطب در طول فیلم منتظر است تا برآیند جنون مریم و اختلال کاری مرتضی و نقش مرموز یاسر و تنشهای مجید در ارتباط با موضوع اجنه سرانجام به مقطعی مشخص برسد که نمیرسد… با این حال، «روایت ناپدیدشدن مریم» هم با توجه به اینکه فیلم نخست سازندهاش است و هم در قیاس با تولیدات پیشین ژانر وحشت، سروشکل موقرتر و حرفهایتر و هوشمندانهتری دارد، ظرفیت زیادی را برای یادسپاری نام لطفی در انتظار فیلم بعدیاش ایجاد میکند. (ماهنامه «فیلم»، شماره ۴۸۴)