فابیئتّو هفدهساله با پدر و مادر و برادر بزرگترش در شهر ناپل ایتالیای دهه ۱۹۸۰ زندگی کمابیش عادی و شادی دارد که از شنیدن خبر آمدن دیئگو مارادونا به شهر روحش به پرواز درمیآید؛ اما تا فوتبالیست آرژانتینی افسانهای به آنجا برسد و با باشگاه ناپولی قرارداد ببندد، شایعههای متعددی پخش میشوند و بر تبوتاب فابیئتو میافزاید که با دیگر دغدغههای دوران بلوغ نیز دستوپنجه نرم میکند.
امتیازهای منتقدان
ساسان گلفر
مازیار فکریارشاد
خشایار سنجری
رضا حسینی
منوچهر دینپرست
میانگین
نوشتههای منتقدان
ساسان گلفر: «زندگی خیالی را دوست دارم. مثل همان که قبلاً داشتم. از واقعیت خوشم نمیآید. واقعیت افتضاح است. برای همین میخواهم فیلم بسازم.» انتظار میرود شخصیت اصلی «دست خدا»ی پائولو سورنتینو که این جملهها را بر زبان میآورد، نظر فیلمساز را درباره واقعیت زندگی و نسبت آن با فیلمسازی بازگو کند؛ اما مسأله فراتر از اینهاست. فابیو نهفقط نظر فیلمساز را میگوید بلکه دقیقاً خود پائولو سورنتینو است که گفته «در این فیلم تقریباً همه چیز عین واقعیت است.» و این نکته غمانگیز بهخصوص در نیمه دوم فیلم بازتاب دردناکی پیدا میکند… مطالعه نقد کامل
مازیار فکریارشاد: از همان نمای آغازین فیلم، سحرگاهِ ساحل و دریای ناپل از فراز آسمان و رسیدن به یک خودروی سیاهرنگ کلاسیک که روی جاده ساحلی در حرکت است و پردههایی بهرنگ سرخ، شیشههای آن را پوشاندهاند، فیلم وارد ساحَتی سوررئالیستی میشود. در فرهنگ عامه سرزمین ایتالیا، ناپل شهر مردمان خرافی و معتقد به معجزات و کرامات مشکوک قدیسان کاتولیک شناخته میشود. فضاسازی سورنتینو از شهر نیز بر این رازآلودگی میافزاید. حالوهوایی که واقعگرایی/ رئالیسم جادویی مارکز – و اندکی عامهپسندتر ایزابل آلنده – را تداعی میکند. «دست خدا» سرشار است از وقایع و موقعیتهایی نامتعارف که جادویی و خیالی به نظر میرسند و جالب آنکه سورنتینو تاکید دارد تا حد امکان کوشیده است که به واقعیت وفادار بماند و قصه نوجوانی و بلوغ خود را با تکیه بر موقعیتهایی واقعگرا/ رئالیستی به تصویر بکشد. (شماره ۹ ماهنامه «فیلم امروز»، بهمن ۱۴۰۰)
خشایار سنجری: همه چیز به فدریکو فلینی بازمیگردد؛ گویی او سرمنشأ فصلی جدید در سینماست. فلینی در مورد فیلمهایش میگوید: «فیلمهای من بر پایهی فصول و برشهایی از زندگیام ساخته میشوند. آنها بهحدی صریح و بیپردهاند که ممکن است مرا به هرزهگویی متهم کنند.» این نوع نگاه به سینما، نگرشی منحصربهفرد است. شاید از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران، عمر چنین سینمایی به سر آمده و به تاریخ پیوسته است؛ اما سورنتینو چنین باوری ندارد. سکانس آغازین «دست خدا» راهبندان خودروهایی در خیابانهای شلوغ شهر است؛ سکانسی که گویی از دل سکانس ابتدایی «هشتونیم» فلینی، بر قلب «دست خدا»ی سورنتینو نشسته است… مطالعه نقد کامل
رضا حسینی: «دست خدا» دیدنی است بهخصوص برای لحظههای رویایی ویژهای که پائولو سورنتینو در خلقشان استاد است و از بهترین نمونهها در زیرشاخهی واقعگرایی(رئالیسم) جادویی در سینمای امروز جهان است؛ اما به پای بهترین آثار او در این حوزه، یعنی «زیبایی عظیم» (۲۰۱۳؛ برنده اسکار بهترین فیلم خارجیزبان) و «جوانی» (۲۰۱۵) نمیرسد؛ شاید چون سهم زندگی عادی در ناپل دهه ۱۹۸۰ و سالهای نوجوانی سورنتینو بیشتر است… مطالعه نقد کامل
منوچهر دینپرست: سینمای ایتالیا با قدمت و ریشهای قوی در تاریخ سینما، دارای ویژگیها و ارزشهای منحصربهفردی است. با چنین جایگاهی، کارگردان «دست خدا» اگرچه وامدار گذشته خود در سینمای ایتالیا است، اما توانسته با ابداع و نوآوری، درامی با بستری کمدی را خلق کند که گاهی با تراژدی نیز روبهرو میشود. (شماره ۲۸۰۳۷ روزنامه «اطلاعات»، سهشنبه پنجم بهمن ۱۴۰۰)