گلدن تایم (۱۳۹۵)
گلدن تایم (۱۳۹۵)

گلدن تایم (1395)

کارگردان : پوریا کاکاوند
فیلم‌نامه‌نویس: پوریا کاکاوند
بازیگران: علی باقری، هوشنگ گلمکانی، کیومرث پوراحمد، مجتبی پیرزاده، ریما رامین‌فر، ژاله صامتی، هادی شیخ‌الاسلامی و...
سایر عوامل: علی‌رضا هدایی (مدیر فیلم‌برداری)، نیما قهرمانی (آهنگ‌ساز)
ژانر : درام
محصول : ایران
زبان : فارسی
مدت زمان : 109 دقیقه
خلاصه داستان :

روایت دوازده اپیزود در دوازده ماه سال که داستان هر کدام در خودرو می‌گذرد.

  نوشته‌های منتقدان محمدرضا فهمیزی: نام فیلم به‌نوعی نشانه‌ای از تلخی درون آن است. «زمان طلایی» (گلدن تایم) به دقایق کوتاه پس از طلوع و پیش از غروب خورشید هم گفته می‌شود که نور خورشید سرخ‌تر و متفاوت‌تر از زمان‌های دیگر است و این به‌نوعی همان مهم‌ترین نقطه مشترک یا به عبارت دیگر، نخ تسبیح تمام این مجموعه فیلم‌های کوتاه است چون در همه آن‌ها همان طور که نور طبیعی در حال کم شدن و ورود به شب و تاریکی هستیم، تمام شخصیت‌ها هم (حتی آن عروس و داماد به‌ظاهر شادی که در ماشین عروس هستند) در آستانه ورود به وضعیتی سیاه و تاریک‌اند... مطالعه نقد کامل   ساسان گلفر: اصطلاح «زمان طلایی» یا «ساعت طلایی» در طب اورژانس به دوره‌ای زمانی در حد یک ساعت یا کم‌تر در پی آسیبی شدید گفته می‌شود که در طول این زمان بیش‌ترین احتمال درمان پزشکی و جلوگیری از مرگ بیمار وجود دارد. ظاهرا علت این‌که اصطلاح «گلدن تایم» در فارسی «ساعت طلایی» نیز ترجمه شده، این است که برای احیای بیمار بعد از یک حادثه، حداکثر حدود شصت دقیقه یا یک ساعت زمان وجود دارد. البته بستگی به نوع حادثه و آسیب ممکن است این زمان خیلی کوتاه‌تر باشد. تخمین زده‌اند مدت زمانی که مغز می‌تواند بدون اکسیژن زنده بماند، حدود چهار تا شش دقیقه است و در این مدت خیلی کوتاه، ممکن است بتوان جان انسان مبتلا به آسیبی مغزی را نجات داد. احتمالا پوریا کاکاوند، محدوده زمانی شش دقیقه را برای هر یک از اپیزودهای دوازده‌گانه فیلم در نظر گرفته است، بعضی کم‌تر و بعضی بیش‌تر، تا بی‌آن‌که مستقیم بگوید، به مرگی مغزی اشاره کند که نه یک فرد، بلکه مجموعه‌ای از افراد که نمونه‌های متعددی از آن‌ها را می‌بینیم و در واقع یک جامعه، به آن مبتلا شده و اندک فرصتی برای نجات و احیای آن باقی مانده است... مطالعه نقد کامل   سید رضا صائمی: شاید بتوان یکی از مفاهیم و مولفه‌های مهم و اصلی همه اپیزودهای فیلم را بحران‌های روحی و فردی آدم‌های قصه دانست؛ گویی هر کدام از آن‌ها درگیر یک پریشانی است. افسردگی و برافروختگی آدم‌های قصه روایتی است از آن‌چه هر روز در زندگی روزمره و حتی در خودمان شاهد هستیم. بی‌اخلاقی‌ها و بداخلاقی‌ها و صدها آسیب رفتاری و اجتماعی که آدم‌ها را تا مرز سقوط و جنون انسانی کشانده و بلاتکلیفی و بی‌سروسامانی را به یک اپیدمی بدل کرده است. از دروغ و تهمت و کینه‌ورزی و قضاوت کردن یکدیگر گرفته تا نفرت‌پراکنی و تحمیق دیگران و برادرکشی و تجاوز. «گلدن تایم» روایت شر است؛ شری که دچار ویروس اجتماعی شده و دامن همه را گرفته است. پوریا کاکاوند تلاش کرده برای بازنمایی این شر ساختاری اپیزودیک را انتخاب کند تا بتواند این همه تنوع و تعدد ناهنجاری‌ها را در درون فیلم صورت‌بندی کند و به تصویر بکشد. حاصل این بازنمایی، فضایی ابسورد است که می‌توان در هر دوازده اپیزود فیلم ردیابی کرد... مطالعه نقد کامل   سید آریا قریشی: اولین ساخته بلند سینمایی پوریا کاکاوند (که پیش‌تر تجربیاتی در زمینه تئاتر و فیلم کوتاه داشته) بسته‌ای از مضامینی است که در سال‌های…

امتیازهای منتقدان

محمدرضا فهمیزی
ساسان گلفر
سید رضا صائمی
سید آریا قریشی

میانگین

۷۳ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

محمدرضا فهمیزی: نام فیلم به‌نوعی نشانه‌ای از تلخی درون آن است. «زمان طلایی» (گلدن تایم) به دقایق کوتاه پس از طلوع و پیش از غروب خورشید هم گفته می‌شود که نور خورشید سرخ‌تر و متفاوت‌تر از زمان‌های دیگر است و این به‌نوعی همان مهم‌ترین نقطه مشترک یا به عبارت دیگر، نخ تسبیح تمام این مجموعه فیلم‌های کوتاه است چون در همه آن‌ها همان طور که نور طبیعی در حال کم شدن و ورود به شب و تاریکی هستیم، تمام شخصیت‌ها هم (حتی آن عروس و داماد به‌ظاهر شادی که در ماشین عروس هستند) در آستانه ورود به وضعیتی سیاه و تاریک‌اند… مطالعه نقد کامل

 

ساسان گلفر: اصطلاح «زمان طلایی» یا «ساعت طلایی» در طب اورژانس به دوره‌ای زمانی در حد یک ساعت یا کم‌تر در پی آسیبی شدید گفته می‌شود که در طول این زمان بیش‌ترین احتمال درمان پزشکی و جلوگیری از مرگ بیمار وجود دارد. ظاهرا علت این‌که اصطلاح «گلدن تایم» در فارسی «ساعت طلایی» نیز ترجمه شده، این است که برای احیای بیمار بعد از یک حادثه، حداکثر حدود شصت دقیقه یا یک ساعت زمان وجود دارد. البته بستگی به نوع حادثه و آسیب ممکن است این زمان خیلی کوتاه‌تر باشد. تخمین زده‌اند مدت زمانی که مغز می‌تواند بدون اکسیژن زنده بماند، حدود چهار تا شش دقیقه است و در این مدت خیلی کوتاه، ممکن است بتوان جان انسان مبتلا به آسیبی مغزی را نجات داد. احتمالا پوریا کاکاوند، محدوده زمانی شش دقیقه را برای هر یک از اپیزودهای دوازده‌گانه فیلم در نظر گرفته است، بعضی کم‌تر و بعضی بیش‌تر، تا بی‌آن‌که مستقیم بگوید، به مرگی مغزی اشاره کند که نه یک فرد، بلکه مجموعه‌ای از افراد که نمونه‌های متعددی از آن‌ها را می‌بینیم و در واقع یک جامعه، به آن مبتلا شده و اندک فرصتی برای نجات و احیای آن باقی مانده است… مطالعه نقد کامل

 

سید رضا صائمی: شاید بتوان یکی از مفاهیم و مولفه‌های مهم و اصلی همه اپیزودهای فیلم را بحران‌های روحی و فردی آدم‌های قصه دانست؛ گویی هر کدام از آن‌ها درگیر یک پریشانی است. افسردگی و برافروختگی آدم‌های قصه روایتی است از آن‌چه هر روز در زندگی روزمره و حتی در خودمان شاهد هستیم. بی‌اخلاقی‌ها و بداخلاقی‌ها و صدها آسیب رفتاری و اجتماعی که آدم‌ها را تا مرز سقوط و جنون انسانی کشانده و بلاتکلیفی و بی‌سروسامانی را به یک اپیدمی بدل کرده است. از دروغ و تهمت و کینه‌ورزی و قضاوت کردن یکدیگر گرفته تا نفرت‌پراکنی و تحمیق دیگران و برادرکشی و تجاوز. «گلدن تایم» روایت شر است؛ شری که دچار ویروس اجتماعی شده و دامن همه را گرفته است. پوریا کاکاوند تلاش کرده برای بازنمایی این شر ساختاری اپیزودیک را انتخاب کند تا بتواند این همه تنوع و تعدد ناهنجاری‌ها را در درون فیلم صورت‌بندی کند و به تصویر بکشد. حاصل این بازنمایی، فضایی ابسورد است که می‌توان در هر دوازده اپیزود فیلم ردیابی کرد… مطالعه نقد کامل

 

سید آریا قریشی: اولین ساخته بلند سینمایی پوریا کاکاوند (که پیش‌تر تجربیاتی در زمینه تئاتر و فیلم کوتاه داشته) بسته‌ای از مضامینی است که در سال‌های اخیر بارها در فیلم‌های ایرانی تکرار شده‌اند: خیانت، طلاق، مهریه، بحران‌های خانوادگی، قتل، خودکشی و… اغراق نیست اگر فیلم را چکیده‌ای از الگوهایی بدانیم که درام‌های اجتماعی سینمای ایران (همان جریان موسوم به «سینمای اجتماعی») در سال‌های اخیر بر آن‌ها سوار بوده است. با در نظر گرفتن این نکته که این موج مدت‌هاست – بجز مواردی انگشت‌شمار – به تکرار افتاده و شاهد آثار پرتعدادی هستیم که بدون خلاقیت، همان مضامین و شخصیت‌ها را تکرار می‌کنند، تماشای «گلدن تایم» تجربه‌ای جذاب و غافلگیرکننده است. کاکاوند روی لبه تیغ راه رفته و از این آزمون سربلند بیرون آمده است… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز