یوسوکه کافوکو یک بازیگر و کارگردان تئاتر است که زندگی مشترک شادی با همسر نمایشنامهنویس خود دارد؛ اما روزی زن ناپدید میشود.
امتیازهای منتقدان
ساسان گلفر
منوچهر دینپرست
میانگین
نوشتههای منتقدان
ساسان گلفر: «طولانیترین سکانس فیلم با جملههایی پایان مییابد که در عین طولانی بودن، یکی از مفاهیم کلیدی فیلم را به موجزترین شکل ممکن جمعبندی میکند: «حتی اگر فکر کنی یک نفر را خوب میشناسی، حتی اگر او را از صمیم قلب دوست داشته باشی، نمیتوانی درون قلبش را کامل ببینی. این را طور دردناکی احساس میکنی؛ اما اگر به اندازه کافی تلاش کنی، میتوانی درون دل خودت را بهخوبی تماشا کنی. پس در نهایت، کاری که باید بکنیم این است که با دل خودمان روراست باشیم و قدرتمندانه با آن کنار بیاییم. اگر واقعاً میخواهی دیگری را ببینی، باید صادقانه و عمیق به خودت نگاه کنی.» عجیب است که این سکانس که بیش از سیزده دقیقه طول دارد و کمترین تنوع قاببندی و کمترین حرکت در آن به چشم میخورد، تماشاگر را هیپنوتیزم میکند و میخکوب نگه میدارد تا رازی بسیار مهم را بعد از گذشت دو ساعت از زمان نمایش فیلم برای او فاش کند؛ سکانسی که ظاهراً از پنجاه نما تشکیل شده اما در اصل چهار قاب بیشتر ندارد و اگر دو نما را کنار بگذاریم – که در یکی از آنها چشمهای راننده زنی را در آینه میبینیم و در دیگری از زاویه پشت سر زن به جادهای طولانی در دل شب چشم میدوزیم – عملاً دو نمای کلوزآپ میماند که ۲۴ بار در رفتوبرگشت میان دو شخصیتی که داخل خودرو نشستهاند – و فقط گاهی لکه نوری در شیشه پشت سرشان به چشم میخورد – تکرار میشود. نکته مهم این است که تبلور احساس در چهره بازیگران بهتدریج تا انتهای سکانس به مرز فوران میرسد. این سکانس همچنین نزدیکترین تصویر به منبع اقتباس یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۱ است؛ یکی از بهترین نمونههای اقتباسی در سینمای این سالها و از وفادارترین اقتباسها و از ادبیترین آثار تصویری اخیر… مطالعه نقد کامل
منوچهر دینپرست: اگر مضمون معناگرای «خودروی مرا بران» را در کانون بررسی قرار دهیم، متوجه میشویم که فیلم تلاشی برای درونی کردن بحرانها و گسستها است؛ کوششی برای تجربه فردی هر کسی که روایتی از احوالات خود دارد؛ روایتی که تا اعماق وجود هر فردی را دچار لرزش میکند و او را در لبه تیز و خطرناک و شکنندهای قرار میدهد. اگرچه فیلم، درامی معمایی است اما دلشکستگیها و سرخوردگیها را بهخوبی روایت میکند. (شماره ۲۷۹۶۰ روزنامه «اطلاعات»، سهشنبه چهارم آبان ۱۴۰۰)