اِستلای نوجوان که صاحب استعداد و خلاقیت و بلندپروازی است، در آرزوی طراحی مُد بهسر میبرد ولی انگار زندگی نمیخواهد رؤیای او تحقق یابد.
امتیازهای منتقدان
شادی حاجیمشهدی
ساسان گلفر
صوفیا نصرالهی
میانگین
نوشتههای منتقدان
شادی حاجیمشهدی: دیزنی با اینکه به سیاق سالهای اخیر در بازآفرینی شخصیتها و قصههای قدیمی و محبوبش رشد زیادی داشته است اما در بازسازی دوباره انیمیشنهای دوبعدی کلاسیک خود از «دامبو» گرفته تا خلق داستانهای فرعی از شخصیتهای منفی مثل «مالِفیسنت» (شخصیت منفی «زیبای خفته») نوستالژی قصههای شیرین گذشته را زنده میکند. این رویکرد تازه، وقتی اهمیت پیدا میکند که بدانیم دیزنی سعی دارد در آثار جدیدش، شخصیتهای منفی را از تاریکی و پلیدی مطلق مبرا سازد و آنها را به شخصیتهای خاکستریتر – که قابل همذاتپنداری باشند – نزدیک کند و به این ترتیب شرایطی واقعیتر و ملموستر پیشِ چشم مخاطبان بگذارد تا ما را به شخصیتهایی علاقهمند کند که روزی از آنها نفرت داشتیم… مطالعه نقد کامل
ساسان گلفر: گیلسپی در پردۀ اول و سوم، بیشتر بر سکانسها و نماهای ایستا و رنگمایههای تیره و متمایل به خاکستری متکی است و در پردۀ طولانی دوم از برداشتهای بلند و انواع نماهای پرتحرک و بهخصوص حرکات نامتعارف کرین نیکلاس کاراکاتسانیس (مدیر فیلمبرداری) و پالت رنگی پرکنتراست و گاه جلف و متکی بر تضادهای زننده (مانند صحنهپردازی دفتر با دو رنگ عمدۀ سبز لجنی و نارنجی) استفاده کرده و البته برای کمک به حالوهوای کارتونی داستان از بازیگرهای توانایی مانند اما استون و اما تامپسن خواسته است تا اطوارگرایانه به نقشهای خود بپردازند و شخصیتهای فرعی را نیز به بازی کاریکاتوری و اغراقآمیز واداشته و ظاهراً فقط موفق نشده است مارک استرانگ (بازیگر نقش جان/ نوکر) را از قالب و پرسونای موقر و عبوس (که اغلب در آثار اکشن به نمایش میگذارد) بیرون بیاورد… مطالعه نقد کامل
صوفیا نصرالهی: «کروئلا»/ Cruella در سکانسهای محدودی قدرت احساساتیکردن، خنداندن یا به شگفتآوردن تماشاگرش را پیدا میکند و به نسبت بقیه فیلمهایی که درباره شخصیتهای منفی ساخته شدهاند به لحاظ داستانی و جسارت و شجاعت عقبتر میایستد. نه از آن دوگانه عشق و نفرت «مالفیسنت» بهره میبرد و نه از تعابیر سیاسی و تندی که میشد از «جوکر» داشت. «کروئلا» در نهایت، فرصت هدررفته کارگردان و نویسندگانش است برای اینکه از یکی از جذابترین و محبوبترین انیمیشنهای دیزنی، یک فیلم فرعی (اسپینآف) بسازند؛ و فرصتی خوب برای اما استون که نشان میدهد در یک فیلم خیلی معمولی میتواند ستارهای باشد که به چشم میآید… مطالعه نقد کامل