روبی به عنوان یک کودا (فرزند بزرگسالان ناشنوا) تنها عضو شنوای خانوادهاش است. وقتی کسبوکار ماهیگیری خانواده روبی با خطر روبهرو میشود، او تصمیم میگیرد علاقهاش به موسیقی را به طور موقت فراموش کند.
امتیازهای منتقدان
مهران آرین
سحر عصرآزاد
اردوان وزیری
رضا حسینی
خشایار سنجری
رضا زمانی
میانگین
نوشتههای منتقدان
مهران آرین: «کودا» در نهایت و در عین حال که تقدیس خانواده است، استقلال عمل و عدم وابستگی شدید را ترویج میکند. در جوامع غربی، مستقل شدن فرزندان پس از هجده سالگی و کندن و رفتن به دانشگاه یا یافتن شغل و خروج از خانه والدین و همخانه پیدا کردن و تلاش برای اتکا به خود، هنجار و ارزش محسوب میشود. خانواده روسی پس از شورش بادلیل و کوچک روبی، از پیله خودبافتهاش بیرون میآید و هر کدام به درک جدیدی از خود و دیگری میرسند. اوج همبستگی این خانواده در صحنه پایانی است؛ جایی که باز پدر نقش پررنگتری دارد. روبی به نشانه کسب تکلیف نهایی و اطمینان، به فرنک نگاه میکند و آنجاست که برای اولین و آخرین بار صدای پدر را میشنویم: «برو». (شماره ۱۲ ماهنامه «فیلم امروز»، فروردین ۱۴۰۱)
سحر عصرآزاد: میتوان «کودا» را یک فیلم دغدغهمند دانست که برای طرح دغدغههایش واجد بستری دراماتیک و هوشمندانه است؛ به گونهای که هم میتواند مخاطب را درگیر و همراه کند، هم او را با کیفیت جدیدی از روابط، آدمها و کشمکشهای انسانی مواجه کرده و در انتها اصالت و ارزشگذاری را به دنبال کردن رویاها اختصاص دهد… مطالعه نقد کامل
اردوان وزیری: «کودا» بیش از هر چیز دیگری اثری است در ستایش خانواده و روابط خانوادگی و عشق و علاقهای که صرف نظر از هر محدودیتی، اعضای یک نهاد کوچک اما بهشدت تأثیرگذار در سرنوشت هر فرد نثار یکدیگر میکنند. شان هیدِر در یکی از مصاحبههایش درباره فیلم گفته است: «این برای من، داستانی درباره پایان یافتن دوران کودکی است؛ دورانی که شما در حال پیدا کردن خودتان هستید و تلاش میکنید بفهمید بیرون از حباب خانوادهتان، چه کسی هستید. فکر میکنم این فیلم درباره شیوههایی است که از طریق آنها میتوان در یک خانواده از مرزهای محدودکننده عبور کرد… مطالعه نقد کامل
رضا حسینی: اگر «کودا»/ CODA بر اساس جوایز اهدایی قضاوت شود، واقعاً پاسخگوی انتظارها نیست. واقعیت این است که معمولاً خروجیهای جشنواره ساندنس آثار شاخصتری از سینمای مستقل آمریکا و جهان هستند؛ اما در این مورد بهوضوح ردپای جریانهای روز اجتماعی – پررنگتر از همیشه – دیده میشود و حتی مثل اسکار هم عمل نشده است که اثر درخشانی چون «سرزمین خانهبهدوشان» (کلویی ژا) با تمام دستاوردهای سینماییاش مورد قدردانی قرار بگیرد و فقط به دلیل انتخاب داستان مناسب و داشتن قهرمان «مُد»شدهی این روزگار، در کانون تحسین قرار نگیرد. البته «کودا» به عنوان یک فیلم داستانگوی کلاسیک قابل قبول است… مطالعه نقد کامل
خشایار سنجری: البته «کودا» با وجود تاکید بر وجوه کلیشهای مشکلات زندگی ناشنوایان، از دام احساساتگرایی میگریزد و تضادهای حاصل از موقعیت مرکزی قصه را محور قرار میدهد. تضادها و تناقضها هستند که پازل را تکمیل میکنند و جهان معنایی فیلم را غنا میبخشند… مطالعه نقد کامل
رضا زمانی: گرچه فیلم به لحاظ ژانری به سینمای کمدی تعلق دارد (که البته توان گرفتن یک لبخند ساده هم ندارد) اما وقتی میتوان جای ناشنوایی خانواده را با هر معلولیت دیگری – که فرد را نیازمند دیگری میکند – عوض کرد، مشخص میشود که با فیلمی جدی روبهرو نیستیم. شخصیتها در طول درام عملا هیچ تغییری نمیکنند و گرههای داستانی و قرار گرفتن آنها در بزنگاههای مختلف باعث نمیشود تا به بینش جدیدی از زندگی دست یابند و شخصیتشان متجلی شود… مطالعه نقد کامل