روایتی از زندگی علیرضا بیرانوند از کودکی تا ورود به فوتبال حرفهای و عضویت در تیم ملی فوتبال ایران.
امتیازهای منتقدان
سحر عصرآزاد
فاطمه فریدن
فرهاد خالدینیک
آرش عنایتی
رضا حسینی
سید آریا قریشی
سید رضا صائمی
میانگین
نوشتههای منتقدان
سحر عصرآزاد: «بیرو» در بخش ورزشی و بازسازی صحنههای فوتبالی بهنوعی وامدار دکوپاژ و میزانسنهایی به سبک انیمیشنی محبوب از دهه ۱۳۷۰ تلویزیون ایران است؛ «فوتبالیستها» که همچنان پخش آن برای چند نسل میتواند خاطرهانگیز و جذاب باشد. فیلمساز با مانور بر مایههای مستعد این جذابیت و خاطرهانگیزی، تمرکز خود را بر نزدیک شدن به حس این لحظهها و تاکید بر واکنشها در قابهای بسته قرار داده است و به همین دلیل سکانسهای بازی و تمرین و فوتبالی را میتوان تجربهای تازه برای همراهی با این فیلم ورزشی زندگینامهای دانست وگرنه اگر بخواهیم فیلم را با تکیه بر روایت خطی گزینشی، شخصیتهای تیپیکال و کلیشهای – از پدر و مادر تا مربی و… – نقاط اوج و فرود و حتی پایانبندی قابلپیشبینی، و بازی توام با اغراق بازیگران در اغلب لحظهها بررسی کنیم، راه به جایی نمیبرد… مطالعه نقد کامل
فاطمه فریدن: اگرچه ساختن چنین فیلمهایی در سینمای ایران میتواند فرصتی مغتنم برای گونه ناشناخته ورزشی باشد اما سهلانگاری و خامدستی فیلمساز در پرداختن به این سوژه نیز قابل اغماض نیست. شاید اگر فیلمساز به جای کنار هم قرار دادن چند موضوع به گزینش اصلیترین آن یعنی رسیدن به قله آخر را مد نظر قرار میداد و از مابقی صرفنظر میکرد، ساحت کلی فیلم سروشکل منسجمتری برای دیدن داشت و ترغیب بیشتر تماشاگران ایجاد میشد؛ اما محصولی که از آب درآمده چیزی شبیه به ایدهای ابتدایی از یک زندگی واقعی بوده که گویا اصراری بر دراماتیک بودن آن به لحاظ قصه نبوده است… مطالعه نقد کامل
فرهاد خالدینیک: «بیرو» با نمایش صحنههایی از دیدار ایران و پرتغال در جام جهانی روسیه آغاز میشود و پایان هم مییابد؛ صحنههایی که با همراهی موسیقی حماسی، شاهکار بیرانوند در مهار ضربه پنالتی کریس رونالدو را به نمایش میگذارد و مخاطب را به تماشای زندگی پرفرازونشیب این ستاره ورزشی فرا میخواند. با این حال فیلم خیلی زود مخاطبش را ناامید میکند. مخاطبی که به دنبال تماشای فیلمی واقعگراست قطعاً نمیتواند ارتباط مناسبی با شخصیتپردازی و قصهگویی «بیرو» برقرار کند. (شماره ۱۰۹۳ روزنامه «سازندگی»، چهارشنبه سیزده بهمن)
آرش عنایتی: در روزگار همهگیری ویروس اُمیکرون، باید با میکروسکوپ در پی میکرونی خلاقیت در آثار سینمایی بود! پیشتر با دیدن دو فیلم قبلی عباسمیرزایی فکر میکردم سینما نمیشناسد اکنون مطمئنم چیزی از فوتبال هم نمیداند… مطالعه نقد کامل
رضا حسینی: «بیرو» بهگونهای اغراقزده است که با ترکیب یادشده و موسیقی پرحجم و حرکتهای آهسته و چه و چه… به جای یک درام ورزشی ایرانی به تلفیقی کاریکاتوری از انیمهی «کاپیتان تسوباسا» (در ایران کارتون «فوتبالیستها») با «فوتبال شائولین» (استیون چو، ۲۰۰۱) بدل شده است که طبیعتاً عاری از ارزشهای هر دو است؛ بهخصوص با جلوههای بصری و صوتی دمدستی و ناشیانهاش… مطالعه نقد کامل
سید آریا قریشی: بسیاری از فیلمنامهنویسها و نظریهپردازان فیلمنامهنویسی به این اشاره کردهاند که نوشتن پرده دوم، سختترین بخش فیلمنامهنویسی است. «بیرو» نمونهای قابلبررسی برای اثبات این مدعا است. فیلم از الگویی یادآور درامهای ورزشی امریکایی بهره میبرد: داستان آدمی که از هیچ شروع میکند و باید برای رسیدن به جایگاه یک چهره موفق با مشکلهای متعددی دستوپنجه نرم کند. استفاده از دستمایههایی همچون وجود یک رابطه عاطفی بهعنوان محرک پروتاگونیست یا شخصیت پدر به عنوان آنتاگونیست، از دیگر ایدههایی است که بر اساس الگوهای آثار مشابه وارد «بیرو» شدهاند. پرده اول فیلمنامه، روی کاغذ از کیفیت قابلقبولی برخوردار است… مطالعه نقد کامل
سید رضا صائمی: گرچه ژانر ورزشی از ظرفیت دراماتیک خوبی برخوردارست و التهاب و هیجان و تعلیق ذاتی نهفته در آن بهویژه در قصه اسطورههای ورزشی میتواند مخاطب را همراه کند اما «بیرو» در حد یک فیلم تلویزیونی باقی میماند. بدتر از آن به شمایلی کاریکاتوری از رئالیستی کردن کارتون معروف «فوتبالیستها» بدل میشود. وصلهپینهی چند داستانک و خردهروایت کمجان به هم برای صورتبندی زندگی علیرضا بیرانوند در دوره نوجوانی در نهایت به شکلگیری درامی جذاب و پرکشش – که لازمه یک فیلم ورزشی است؛ آن هم قصهای فوتبالی و پرتره که درباره یکی از بازیکنان محبوب معاصر است – کمکی نمیکند و شاید تاثیرگذارترین بخش فیلم خارج از کادر رخ میدهد… مطالعه نقد کامل