مردی میانسال به نام کاظم در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی میکند. او که دانشجوی معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده، پس از یک شکست عاطفی از دانشگاه انصراف داده و به زادگاه خودش برگشته است. خواهرش در جوانی خودسوزی کرده و پس از آن مسئولیت سرپرستی و تربیت خواهرزادهاش آیدین با اوست؛ کسی که او نمیخواهد از دستش بدهد.
امتیازهای منتقدان
خشایار سنجری
سحر عصرآزاد
جواد رهبر
رضا حسینی
حسین آریانی
صوفیا نصرالهی
آرش خوشخو
بهزاد وفاخواه
سید آریا قریشی
منوچهر دینپرست
میانگین
نوشتههای منتقدان
خشایار سنجری: «آتابای» نکتههای بسیاری دارد و حتی میتوان آن را با نگاهی به آثار عباس کیارستمی یا نوری بیلگه جیلان بررسی کرد اما در نهایت، هویت مستقل خود را مییابد. «آتابای» در زبان ترکی به معنی فرد صاحب مالومنال است. کاظم این لقب را در روستای خود یدک میکشد و علاوه بر داراییهای مالی، صاحب احترام و مقبولیت هم هست؛ اما این چیزها برای کاظم آسایش ایجاد نکرده است. «آتابای» برشی از روزگار کاظم است که در شرایطی نامتعادل زیست میکند و این فقدان تعادل، او را به خودویرانگری سوق داده است. کاظم درد زیستن دارد. شکاف عمیق میان آنچه کاظم میخواهد و آنچه برایش رخ میدهد، کاظم را برای بیننده قابل فهم و لمس میکند… مطالعه نقد کامل
سحر عصرآزاد: ترکیب جذاب نیکی کریمی و هادی حجازیفر در «آتابای» منجر به شکلگیری فیلمی گرم و سرحال و زنده شده است که هرچند ظاهراً مردانه و محصور در جهان مردی عاشق و تنهاست، اما جزئینگری زنانه در پرداخت شخصیت و کارگردانی باعث شده است که شاهد فیلمی عمیق با نگاهی انسانی باشیم… مطالعه نقد کامل
جواد رهبر: «آتابای» فیلمی درباره مردی است که میخواهد بداند در چندسالگی میمیرد؛ مرد میانسالی که اسیر گذشته است و به همین خاطر رابطه پرتلاطمی با خود و اطرافیانش دارد، مردی به نام کاظم که حتی دوست دارد این نام را هم فراموش کند و از همه میخواهد او را آتابای صدا کنند. مسیر تلاش آتابای برای عبور از میان تلخیهایی که سراسر زندگیاش را فرا گرفته، سخت و دردناک است، مثل عبورش از میان درختان باغ که سر و صورتش را زخم میکند؛ اما تصاویر چشمنواز و روایت شاعرانهی فیلم به زبان ترکی ما را بهنرمی از میان جستوجوی موشکافانهی آتابای در گذشته عبور میدهد. «آتابای» فیلم هارمونی است؛ فیلم، هماهنگیِ حسابشده و بهنتیجهرسیدهای است بین فیلمنامهی هادی حجازیفر، کارگردانیِ نیکی کریمی، فیلمبرداریِ سامان لطفیان، موسیقیِ حسین علیزاده و گروه بازیگران تحسینبرانگیزش؛ فیلمی که گاهی یادآور سینمای عباس کیارستمی است و گاهی نوری بیلگه جیلان را به یاد میآورد اما نتیجهی نهایی، اثری است که روی پای خودش میایستد. (شماره ۳۰۵ ماهنامه «دنیای تصویر»، اسفند ۱۳۹۸)
رضا حسینی: «آتابای» بدون لحظهای درنگ، بهترین فیلم کارنامه نیکی کریمی در مقام کارگردان است؛ فیلمی که بر خلاف چهار فیلم بلند داستانی قبلی کریمی (که در سهتای آنها بازی هم کرده)، شخصیت اصلیاش یک زن نیست. جالبتر اینکه او برای اولین بار نقشی هم در نگارش فیلمنامه ندارد و این کار را به عهده هادی حجازیفر گذاشته یا شاید بهتر است بگوییم طرح و فیلمنامه او را ساخته است. حجازیفر که نقش اصلی «آتابای» را هم بازی کرده، واقعاً در هر دو عرصه خودی نشان داده است (هرچند پس از درخشش در «ایستاده در غبار» شکی نبود که سینمای ایران بازیگر ارزشمند تازهای یافته). در هر صورت، حجازیفر که سابقه کارگردانی روی صحنه تئاتر را دارد، حالا سینمادوستان جدی را حسابی کنجکاو اولین فیلم سینماییاش در مقام کارگردان کرده است. دیگر تفاوت اساسی «آتابای» با سایر فیلمهای کریمی کارگردان، آرامش و تأملی است که بر آن حکمفرماست و بر خلاف آنها، در «آتابای» از تجربههای بزرگ، گرفتاریهای چالشبرانگیز و یک جامعه شهری پرسروصدا با تمام کلیشههای درامهای آپارتمانی سالیان اخیر خبری نیست… مطالعه نقد کامل
حسین آریانی: مقدمهچینی دراماتیک فیلم طولانی است و داستان کمی دیر شروع میشود؛ اما این نهتنها موجب خستگی و ملال تماشاگر نمیشود بلکه برعکس، ذرهای از جذابیت یکسوم آغازین فیلم کم نمیکند. دلیل آن، خردهپیرنگهای این بخش است که در خلالشان، شخصیت آتابای و دلیل دغدغه و درگیریاش با گذشته بهتدریج برای تماشاگر روشن میشود. (شماره ۳۱ و ۳۲ ماهنامه «هنروتجربه»، اسفند ۱۳۹۸ و فروردین ۱۳۹۹)
صوفیا نصرالهی: نیکی کریمی برای فیلمبرداری اثرش به خوی رفته و زبان ترکی شخصیتها در آن لوکیشن، فضایی دوستداشتنی خلق کرده است. با پلانهایی که به تبعیت از سینمای عباس کیارستمی از طبیعت در لانگشات گرفته شده. دشتهای پهناور و رنگهای طلایی و سبز با موسیقی نهچندان پرحجم حسین علیزاده آرامشبخش هستند. قهرمان فیلم، کاظم یا آتابای با بازی خوب هادی حجازیفر است. از آن «در وطن خویش غریب»های روزگار. یک بار عاشق شده و شکست خورده و بعد از آن دل به کسی نداده است. همه زندگیاش یادگار خواهرش آیدین است. طول میکشد تا به شخصیت بهظاهر خشن و در باطن لطیف آتابای عادت کنیم. فیلم جایی اوج میگیرد که دوتایی رفاقت او با یحیی با بازی درخشان جواد عزتی آغاز میشود. یکیدو سکانس مردانه دارند؛ یکی سیگار کشیدن پشت مسجد و دیگری دردودلهای کنار آتش در دل شب که به تماشاگر میچسبد… مطالعه نقد کامل
آرش خوشخو: فیلمی عاشقانه و تلخ؛ نه از آن نوع تلخی که در سینمای معاصر ایران میبینیم. یک تلخی خاص و قدیمی. جاافتاده و مردافکن. «آتابای» فیلمی برای بزرگسالان است. برای جانهای پخته، برای تماشاگرانی که از سن نوجوانی عبور کردهاند و حالا دنبال یک معجون مردافکن هستند… مطالعه نقد کامل
بهزاد وفاخواه: وقتی «آتابای» تمام میشود، حسی از آرامش داریم. در طول فیلم کسی را شناختهایم که زیر این صورت سنگی و خشم تمامنشدنی، عزمی برای درست شدن همه کارهایی که خراب شده دارد و قلبی برای دوست داشتن اطرافیانش. تصویری که در اولین سکانسهای فیلم از آتابای داده شده، آدمی است با میل زیاد به ریاست، کمی خشن و بسیار پابند اصولی که در کار دارد. فیلم سفری است از این تصویر به آن تصویر نهایی. شریک شدن در زندگی آتابای از طریق روابط دوگانه مختلف. رابطه او با یحیی دوست قدیمیاش. با آیدین خواهرزاده محبوبش. با آقا یعنی پدرش و با شیرازی مالک جدید باغ و با دختر او… مطالعه نقد کامل
سید آریا قریشی: «آتابای» بهترین فیلم نیکی کریمی تا امروز است؛ فیلمی که ربط چندانی به مسیر متعارف سینمای ایران در سالهای اخیر ندارد و راه خود را میرود. اگر قرار باشد از تازهترین ساخته کریمی با یک صفت یاد کنیم، آن صفت میتواند جسورانه باشد. چون این فیلم (با وجود حضور چهرههای سرشناس در جلو و پشت دوربین) نه در شکل روایت، نه در زبان انتخابی برای شخصیتها و نه در شکل اجرا و حتی لوکیشنها، وامدار انتخابهای تکراری و محافظهکارانه عموم سینماگران ایرانی نیست. به همین دلیل میتوان تماشای آن را، بهخصوص، به کسانی توصیه کرد که از محدود شدن جریان اصلی سینمای ایران به دو دسته درام اجتماعی و کمدی خسته شدهاند… مطالعه نقد کامل
منوچهر دینپرست: «آتابای» که به زبان ترکی ساخته شده، روایتی است از عشق که اتفاقات و ناملایمات متعددی به همراه دارد. فیلم که در منطقه آذربایجان و خوی و ارومیه و مناطق کوهستانی و دریاچه ارومیه تصویربرداری شده و با موسیقی آذری از حسین علیزاده همراه است، مخاطبانی را که به ژانر عاشقانه تمایل دارند با خود همراه میکند… مطالعه نقد کامل
نوشتههای خوانندگان
مریم ایراننژاد: «آتابای» بر محور درد و عشق میگردد و زیستن در سایه مرگ. هرچه میبینیم و میشنویم از همین معبر میگذرد و به حکم آنکه «آدمِ بدون درد وجود ندارد» همه در فیلم، آشکار و نهان دردی دارند و قصّهای. مضامین فیلم برای ما آشنا و ملموساند: صحبت از مرگ است و عشق و رنج و نفرت و باورهای غلط و رفتارهای اجتماعی نادرستی که سرنوشت جماعتی را تحت تاثیر قرار میدهند و گاه حتی نابود میکنند. همه چیز حسابشده و به اندازه است: فیلمنامهای جذاب با سویههایی مینیمالیستی، لوکیشن بکر و دیریافته از گوشهای دنج در سرزمین مادری، بازیهایی تأثیرگذار و ماندگار، تصویربرداریای همسو و همجهان با فضای داستانی و موسیقیای که گویی نُت به نت آن، از بیکرانگی عشق و درد میآید… مطالعه نقد کامل