گروهی از وکلا سران رژیم دیکتاتوری و خونخوار آرژانتین را با وجود تمام مشکلها در دهه 1980 پای میز محاکمه میکشانند.
امتیازهای منتقدان
ساسان گلفر
سحر عصرآزاد
حسین معززینیا
میانگین
نوشتههای منتقدان
ساسان گلفر: فیلمنامهای که کارگردان اثر با همکاری ماریانو ایناس نوشته، در عین رعایت قواعد ژانری و دراماتیک مرسوم، با استفاده بهجا از نکات طنز شخصی و لحظههای صمیمی شخصیتهای واقعی و معدود مواردی از تعلیق و دلهره، تماشاگر را تا آخرین لحظه با فیلم همراه میکند و بهکارگیری روشهای تدوین برای فشردهسازی زمانی و پشتیبانی موسیقی که بخش بزرگی از آن انتخابی است، به روانتر و جذابتر شدن روایت کمک شایانی میکند. پویایی روایت بیشتر از همه در دیالکتیک میان دو شخصیت اصلی داستان، دادستان استراسرا (ریکاردو دارین) کارمندصفت محافظهکار که بهصراحت میگوید: «تاریخ را آدمهایی مثل من نمیسازند.» و معاون او لویی مارنو اوکامپو (خوان پدرو لانزانی) که جوان و آرمانگرا و به شکل طعنهآمیزی نواده یکی از بنیانگذاران ارتش آرژانتین است، جلوهگر میشود و به شخصیتهای جوانتر داستان، از وکلای تازهکار و نوآموز تا پسر کوچک دادستان تسری مییابد. نقطه اوج روایت در قرائت بیانیه دادستان است که ظاهراً یک صحنه ایستاست اما هوشمندی کارگردان از جمله در انتخاب لنز مناسب با کمک خاویر خولیا فیلمبردار (تلهفوتو برای مشخص و مطرح کردن حاضران در دادگاه و نرمال-واید برای استراسرا به منظور تأکید بر تفاوت شرایط ذهنی شخصیت اصلی با واقعیت عینی بقیه شخصیتها) از این سکانس ظاهراً ایستا به شکلی پارادوکسیکال، لحظهای پراحساس و هیجانانگیز میسازد… مطالعه نقد کامل
سحر عصرآزاد: این سوژه منحصربهفرد و در عین حال دراماتیک در فاصله سالهای ۱۹۸۳-۱۹۸۵ چشم همگان را متوجه کشوری کرد که فرصت بازنگری و نقد گذشته خود را غنیمت شمرد و مشق دموکراسی را با همه مصایب و تبعات ممکن به جان خرید تا نقطهای درخشان در تاریخ خود ثبت کند؛ نقطهای که نهتنها مخاطب جهانی چهبسا نسل جدید این کشور هم نسبت به آن اشراف روشن و دقیق نداشته باشد. به همین واسطه گام بلند میتره نهتنها چالشی در حیطه فیلمسازی داستانی در حیطه درام زندگینامهای محسوب میشود بلکه رویکرد سیاسی-اجتماعی-جامعهشناسانه او را به سرزمین خود، به عنوان جزیی از جامعه جهانی برجسته میکند… مطالعه نقد کامل
حسین معززینیا: «آرژانتین، ۱۹۸۵» یکی از فیلمهای تحسینشده ۲۰۲۲ است که محاکمهای تاریخی و سرنوشتساز در کشور آرژانتین را روایت میکند؛ دادگاهیشدن ارتشیها پس از سرنگونی دولت نظامی و استقرار دولت دموکراتیک در اوایل دهه ۱۹۸۰. این فیلم که بسیار تحسین شده و حرفهای و تمیز ساخته شده، در شرایط این روزها احتمالاً حسابی درگیرتان خواهد کرد چون درباره خشونت بیرحمانه نظامیهایی است که به بهانه جلوگیری از هرجومرج و حفظ نظم کشور، دست به هر جنایتی زدهاند در حالی که کلیسا رفتنشان ترک نمیشده و حالا حتی در دادگاه هم انجیل بهدست مظلومنمایی میکنند؛ اما اگر انتظاری بیش از اینها داشته باشید ناامید خواهید شد چون فیلم بدون ذرهای پس و پیش، دقیقاً منطبق بر فرمولها ساخته شده است؛ همان قراردادهای همیشگی فیلمهای دادگاهی که قرارست داستانی واقعی را روایت کنند با همان اوج و فرودها، همان نقطهاوجهای قابل انتظار، همان بحرانهایی که میدانیم بالا میگیرند اما به نفع قهرمان رفع خواهند شد، همان آدمبدهایی که حرص ما را درمیآورند و آدمخوبهایی که ضعیف به نظر میرسند ولی بهموقع از پس کار برمیآیند. همه چیز فیلم درست و بهجاست اما قابل پیشبینی و مطابق انتظار. در پایانبندی هم عکس شخصیتهای واقعی و مکانهای واقعی را میبینیم تا دقت سازندگان در بازسازی جزییات را تحسین کنیم. اینها همه خوب است اما مشابهش را بارها و بارها در سینما و تلویزیون دیدهایم. آدرس سایت منتقد