به پاسگاه خبر میرسد که مردمان روستای زالاوا را جن زده است. رییس پاسگاه به چنین باورهای عامیانهای اعتقاد ندارد و همین موضوع او را در تقابل با جنگیری مرموز به نام آمردان قرار میدهد.
امتیازهای منتقدان
رضا حسینی
آرش عنایتی
خشایار سنجری
محسن سلیمانیفاخر
سید آریا قریشی
شهرزاد امیرشاهکرمی
بهمن شیرمحمد
منوچهر دینپرست
میانگین
نوشتههای منتقدان
رضا حسینی: «زالاوا» برای اغلب مخاطبان نوجوان و جوان، احتمالا فیلم ترسناک به شمار نمیرود چون آنها در جستوجوی ترس ظاهریاند و تجربه زندگی، هنوز آنها را با ترسهای واقعیتر و ماندگار آشنا نکرده است، از جمله ترس از آدمهایی که قدرت تفکر و تعقل از آنها سلب شده است و زامبیوار میتوانند هر فاجعهای را رقم بزنند. دستاورد بزرگ ارسلان امیری و همراهانش در ساخت «زالاوا»، خلق حسوحال هراسانگیزی است که امثال نگارنده را رها نمیکند؛ و حتی در برداشتی – شاید در نگاه اول دور از ذهن – پایانبندی فراموشنشدنی شاهکار جرج رومرو یعنی «شب مردگان زنده» (۱۹۶۸) را از نظر حسی برای نگارنده تداعی میکند؛ اما واقعاً چه صحنه و قابی میتواند ترسناکتر از پایانبندی «زالاوا» باشد؟ جایی که زنی جوان کشته شده و مردی محترم نزد مردم، تیر خورده است و از وی خون میرود اما مردمان جغرافیای فیلم، به بزم و شادی مشغولاند؟… مطالعه نقد کامل
آرش عنایتی: آنچه هست، موید هوشمندی امیری است در گزینش و گزیدهگوییاش. برای نمونه، در تقطیع نماهای افتادن ظرف شیشهای از دستِ مسعود و شکسته شدنش، نشانی از وجود هیچ جلوه صوتی و تصویریِ خاصی نیست. به عبارت بهتر، نمای بستهای از این اتفاق نمیبینیم و تاکیدی هم بر صدا – از طریق دستکاری در حجم و بلندی صدا – نمیشود. این وجه رئال، آن هم در فیلمی تا به این حد نمادین، اگرچه بهظاهر نامناسب و مخالف با فرم اثر، اما بهشدت متناسب و موافق با محتواست. اگر آمردان بالذات و مردم بالعرض، و مسعود به جبر – مصلحتاندیشی از برای مردم – اسیر خرافهاند، ارسلان امیری به شهامت و به شهادت همین تقطیع نماها و اصوات، هنرمندانه در مقابلش ایستاده است… مطالعه نقد کامل
خشایار سنجری: ارسلان امیری در اولین فیلم بلند سینماییاش سراغ ژانری رفته است که سالهاست در سینمای ایران به آن کمتوجهی میشود. ورود به ژانر وحشت برای فیلمسازان ایرانی همچون ورود به دنیای ناشناختههاست. تعداد تجربههای موفق در این ژانر انگشتشمار است و بر خلاف ژانری چون ملودرام که الگوهای تثبیتشدهای در سینمای ایران دارد، الگوی ایرانی مشخصی برای ساخت فیلمهای این ژانر وجود ندارد… مطالعه نقد کامل
محسن سلیمانیفاخر: «زالاوا» با لحن طنزآمیز زیرکانهاش در باطن یک کمدی سیاه است که در آن، باورهای علمی در برابر خرافات قرار میگیرند. تفکر حاکم بر محیط این روستا بر باورهای فردی اهالی تأثیر گذاشته و گرایش و باور مردم به خرافات، اصلیترین مشغله روستاست… مطالعه نقد کامل
سید آریا قریشی: «زالاوا» فیلم جاهطلبانهای است و آن را میتوان هم در تلاش ارسلان امیری و همکارانش برای بازی ژانری با پیشزمینههای ذهنی تماشاگر ردیابی کرد و هم در بهرهگیری از جغرافیایی که کمتر در سینمای ایران مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود، مهمترین جاهطلبی امیری در اولین ساخته سینماییاش به عنوان کارگردان را میتوان تلاش برای پرورش داستان و انتقال شکلی از جهانبینی دانست که قرار نیست محدود به یک زمان و مکان خاص باشد. همین ویژگی، «زالاوا» را به یک فیلم کمیاب در مقیاس سینمای سالهای اخیر ایران تبدیل کرده است… مطالعه نقد کامل
شهرزاد امیرشاهکرمی: آنچه در «زالاوا» اهمیت مییابد نوع نگاه فیلمساز به شخصیتهای داستان و خرافهپرستی مردم روستا است. او فاصله میگیرد، روایت میکند و قضاوت را به تماشاگران وامیگذارد. پایانبندی فیلم میتواند قرینهای برای آغاز آن باشد؛ چرا که در هر دو فصل، دختری جوان قربانی میشود. زنان نخستین قربانیان باورهای خرافی هستند… مطالعه نقد کامل
بهمن شیرمحمد: «زالاوا» در نگاهی کلی فیلمی متعلق به ژانر وحشت است؛ وحشتی نه با منشأ انسانی، که در فضایی فانتزی و توهمزا درباره جن؛ یعنی رویکردی که سینمای ایران در طول تاریخ یکصد و اندی ساله خود توجه چندانی به آن نداشته است؛ اما «زالاوا» به جای مواجهه مستقیم با ایده اولیهای که قرار بوده داستانش را بر اساس آن بنا کند، با راهکاری متفاوت سعی میکند با استفاده از مصالح اندکی که در اختیار دارد، به جای رفتن سراغ سهلترین و دمدستیترین روش داستانگویی، یعنی رویارو کردن منشأ ترس و قهرمان، نبرد میان جهل و آگاهی را جایگزین آن کند… مطالعه نقد کامل
منوچهر دینپرست: نبرد جهل و عقل گویا نبردی بیپایان است که در قرن بیستویکم نیز با وجود پیشرفتهای غیرقابل انکار و عظیم علم ادامه دارد. فیلم با چنین نگرشی ما را در فضایی قرار میدهد که یکی از این دو را باید انتخاب کنیم و مسیری میانبر در کار نیست: یا سوی جهل و جاهلان وّ مروجان آن بایستیم و سر تا پا همراه آنها باشیم یا که در پی علم و استدلال و منطق باشیم و بدانیم که هر چیزی را میتوان به محک آزمون گذاشت و تجربه کرد. (شماره ۲۸۱۷۵ روزنامه «اطلاعات»، سهشنبه یازدهم مرداد ۱۴۰۱)