موقعیت مهدی (۱۴۰۰)
موقعیت مهدی (۱۴۰۰)

موقعیت مهدی (1400)

کارگردان : هادی حجازی‌فر
فیلم‌نامه‌نویس: هادی حجازی‌فر و ابراهیم امینی
بازیگران: هادی حجازی‌فر، ژیلا شاهی، وحید حجازی‌فر، معصومه ربانی‌نیا، وحید آقاپور، روح‌الله زمانی و...
سایر عوامل: وحید ابراهیمی (مدیر فیلم‌برداری)، حسین جمشیدی‌گوهری (تدوین)، مسعود سخاوت‌دوست (آهنگ‌ساز)
ژانر : درام، جنگی
محصول : ایران
زبان : فارسی
مدت زمان : 110 دقیقه
خلاصه داستان :

مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشورا، از برادر کوچک‌ترش حمید می‌خواهد با وجود مشکلاتی که برایش پیش آمده است به منطقه برگردد و در کنار او باشد. حمید می‌پذیرد و همراه می‌شود اما پس از عملیات خیبر، مهدی باید تنها به خانه برگردد.

  نوشته‌های منتقدان خشایار سنجری: «موقعیت مهدی» از ظرفیت‌های تازه‌ای در سینمای جنگ بهره برده است و به ما یادآوری می‌کند که بدون ایدئولوژی‌زدگی نیز می‌توان قصه سردار شهیدی را به تصویر کشید که لورل و هاردی تماشا می‌کند و آهنگ لب کارون را زمزمه می‌کند. حجازی‌فر بدون آن که حرف‌های بزرگ و شعاری از چون‌وچرای جنگ و فلسفه‌اش بزند، نگاهی عمیقا انسانی به شخصیتی مهم در دوران جنگ دارد... مطالعه نقد کامل   رضا حسینی: بازی‌های «موقعیت مهدی» هم از نقاط قوت آن به شمار می‌روند با این‌که حجازی‌فر کارگردان، مسلط‌تر از حجازی‌فر بازیگر به نظر می‌آید که البته در این مورد ذهنیت تماشاگر ایرانی از ایفای نقش به‌یادماندنی او در «ایستاده در غبار» (محمدحسین مهدویان، ۱۳۹۴) هم بخشی از قضاوت در این خصوص است. از میان سایر بازی‌ها، ژیلا شاهی و روح‌الله زمانی که کشف سال‌های اخیر سینمای ایران هستند همچنان می‌درخشند و شایسته تحسین‌اند؛ اما وحید حجازی‌فر در نقش حمید باکری، برادر مهدی، هم نوید ظهور بازیگر جدیدی را می‌دهد... مطالعه نقد کامل   مریم ایران‌نژاد: حجازی‌فر برای روایتش از بیان استعاری بهره می‌برد. در دو فصل از فیلم برق می‌رود: یکی در شب عروسی مهدی و صفیه و موقع خوردن شام که بعد با روشنی چراغ در دست صفیه، جنبه‌ی نیروبخشی عشق پررنگ می‌شود (همچنین، اشاره‌ای ضمنی به زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره مهدی دارد) و دیگری، در پرده دوم و موقع پوشیدن پلیور که تاریکی، هم بار منفی دارد (در مقابل نور و روشنی قرار می‌گیرد و به حذف حظ بصر می‌انجامد) و هم بار احساسی. به هر صورت در جهان باکری‌ها، تاریکی هست اما ماندگار نیست؛ و عشق بسی نیرومندتر از آن است. دوربین هم در خدمت این بیان‌های استعاری قرار می‌گیرد و مثلاً موقع جاری شدن خطبه عقد، صفیه را از روبه‌رو و در صف جلوی زنان نشان می‌دهد و پس از جواب مثبت به خطبه، این بار دوربین از بالای پله‌ها به استقبال صفیه می‌رود. او از میان جمعیت زنان و در فضایی بین خواب و بیداری، از پله‌ها بالا می‌رود و این‌گونه سرنوشتش را به زندگی مردی گره می‌زند که پا بر زمین ندارد (بالا رفتن از پله‌ها، عروج در مراتب عشق را به ذهن می‌آورد)... مطالعه نقد کامل   سید آریا قریشی: اگر قرار باشد از کل جشنواره امسال فقط یک فیلم را به عنوان اثری برگزینیم که اختصاصاً باید روی پرده بزرگ سینما (و نه هر صفحه کوچک‌تری) تماشا شود، اولین ساخته هادی حجازی‌فر انتخاب مناسبی است. «موقعیت مهدی» غافلگیرکننده است: یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره فجر ۱۴۰۰ و یکی از بهترین فیلم‌های اول یک فیلم‌ساز، در چند سال اخیر سینمای ایران. حجازی‌فر با اولین ساخته‌اش اصول ساخت یک فیلم جنگی پرکشش، تأمل‌برانگیز و غیرشعاری را به خیلی از فیلم‌سازان پرادعا نشان می‌دهد. حجازی‌فر در این فیلم شش پرده از زندگی شهید مهدی باکری و اطرافیانش را نشان می‌دهد: از ازدواج مهدی (و همچنین ازدواج برادرش، حمید) تا چگونگی اعزام‌شان به جبهه و ماجراهایی که در رفت‌وبرگشت میان جبهه و خانه برای مهدی رخ می‌دهد. او این‌گونه توانسته ابعاد مختلفی از شخصیت اصلی را به تماشاگر بشناساند... مطالعه نقد…

امتیازهای منتقدان

خشایار سنجری
رضا حسینی
مریم ایران‌نژاد
سید آریا قریشی
کیوان کثیریان
مهرزاد دانش
صوفیا نصراللهی
منوچهر دین‌پرست

میانگین

۶۸ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

خشایار سنجری: «موقعیت مهدی» از ظرفیت‌های تازه‌ای در سینمای جنگ بهره برده است و به ما یادآوری می‌کند که بدون ایدئولوژی‌زدگی نیز می‌توان قصه سردار شهیدی را به تصویر کشید که لورل و هاردی تماشا می‌کند و آهنگ لب کارون را زمزمه می‌کند. حجازی‌فر بدون آن که حرف‌های بزرگ و شعاری از چون‌وچرای جنگ و فلسفه‌اش بزند، نگاهی عمیقا انسانی به شخصیتی مهم در دوران جنگ دارد… مطالعه نقد کامل

 

رضا حسینی: بازی‌های «موقعیت مهدی» هم از نقاط قوت آن به شمار می‌روند با این‌که حجازی‌فر کارگردان، مسلط‌تر از حجازی‌فر بازیگر به نظر می‌آید که البته در این مورد ذهنیت تماشاگر ایرانی از ایفای نقش به‌یادماندنی او در «ایستاده در غبار» (محمدحسین مهدویان، ۱۳۹۴) هم بخشی از قضاوت در این خصوص است. از میان سایر بازی‌ها، ژیلا شاهی و روح‌الله زمانی که کشف سال‌های اخیر سینمای ایران هستند همچنان می‌درخشند و شایسته تحسین‌اند؛ اما وحید حجازی‌فر در نقش حمید باکری، برادر مهدی، هم نوید ظهور بازیگر جدیدی را می‌دهد… مطالعه نقد کامل

 

مریم ایران‌نژاد: حجازی‌فر برای روایتش از بیان استعاری بهره می‌برد. در دو فصل از فیلم برق می‌رود: یکی در شب عروسی مهدی و صفیه و موقع خوردن شام که بعد با روشنی چراغ در دست صفیه، جنبه‌ی نیروبخشی عشق پررنگ می‌شود (همچنین، اشاره‌ای ضمنی به زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره مهدی دارد) و دیگری، در پرده دوم و موقع پوشیدن پلیور که تاریکی، هم بار منفی دارد (در مقابل نور و روشنی قرار می‌گیرد و به حذف حظ بصر می‌انجامد) و هم بار احساسی. به هر صورت در جهان باکری‌ها، تاریکی هست اما ماندگار نیست؛ و عشق بسی نیرومندتر از آن است. دوربین هم در خدمت این بیان‌های استعاری قرار می‌گیرد و مثلاً موقع جاری شدن خطبه عقد، صفیه را از روبه‌رو و در صف جلوی زنان نشان می‌دهد و پس از جواب مثبت به خطبه، این بار دوربین از بالای پله‌ها به استقبال صفیه می‌رود. او از میان جمعیت زنان و در فضایی بین خواب و بیداری، از پله‌ها بالا می‌رود و این‌گونه سرنوشتش را به زندگی مردی گره می‌زند که پا بر زمین ندارد (بالا رفتن از پله‌ها، عروج در مراتب عشق را به ذهن می‌آورد)… مطالعه نقد کامل

 

سید آریا قریشی: اگر قرار باشد از کل جشنواره امسال فقط یک فیلم را به عنوان اثری برگزینیم که اختصاصاً باید روی پرده بزرگ سینما (و نه هر صفحه کوچک‌تری) تماشا شود، اولین ساخته هادی حجازی‌فر انتخاب مناسبی است. «موقعیت مهدی» غافلگیرکننده است: یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره فجر ۱۴۰۰ و یکی از بهترین فیلم‌های اول یک فیلم‌ساز، در چند سال اخیر سینمای ایران. حجازی‌فر با اولین ساخته‌اش اصول ساخت یک فیلم جنگی پرکشش، تأمل‌برانگیز و غیرشعاری را به خیلی از فیلم‌سازان پرادعا نشان می‌دهد. حجازی‌فر در این فیلم شش پرده از زندگی شهید مهدی باکری و اطرافیانش را نشان می‌دهد: از ازدواج مهدی (و همچنین ازدواج برادرش، حمید) تا چگونگی اعزام‌شان به جبهه و ماجراهایی که در رفت‌وبرگشت میان جبهه و خانه برای مهدی رخ می‌دهد. او این‌گونه توانسته ابعاد مختلفی از شخصیت اصلی را به تماشاگر بشناساند… مطالعه نقد کامل

 

کیوان کثیریان: مهم‌ترین ویژگی این فیلم زندگی‌نامه‌ای آن است که یک قهرمان دوست‌داشتنی و زمینی می‌سازد؛ قهرمانی با مختصات و ویژگی‌های قابل درک و دلپذیر. فیلم به اندازه کافی به باکری نزدیک می‌شود و سعی هم ندارد از او موجودی قدسی بسازد… مطالعه نقد کامل

 

مهرزاد دانش: فرض کنیم «موقعیت مهدی» اکرانی برای تماشاگران خارجی داشته باشد و مثلا مخاطبانی گواتمالایی، آمریکایی یا نروژی آن را تماشا کنند. بسیار بعید می‌دانم این تماشاگران از فیلم نکته چندانی عایدشان شود. البته این ربطی به جهان‌شمول بودن یا نبودن وضعیت قهرمانان جنگ هشت‌ساله ندارد. ماجرا به شیوه روایی‌ای معطوف است که فیلم‌ساز برای توصیف وضعیت و زندگی و مرگ باکری انتخاب کرده است. این شیوه، بیش از آن که به بضاعت‌های درون‌متنی متکی باشد، به سابقه شناخت مخاطب از باکری تکیه دارد. برای همین اگر تماشاگری با فضای جبهه، موقعیت‌های معیشتی دهه ۱۳۶۰، سبک زندگی خانواده‌های سنتیِ مذهبی و ایدئولوژی حاکم در آن فضای خاص زمانی و مکانی آشنا نباشد، به‌دشواری می‌تواند با اثر ارتباط برقرار کند. حال نه‌تنها مخاطب خارجی، که حتی مخاطب ایرانی نسل جدید هم با این شیوه روایی چندان ارتباطی با فیلم نمی‌گیرد و آدم‌های فیلم با وجود اسامی آشنا و گذشته‌های نه‌چندان دور، برای‌شان بیگانه می‌نمایند؛ اما مگر این شیوه روایی چه ویژگی‌ای دارد که این سان خلأ به وجود می‌آورد؟ (شماره هفتم نشریه «آگاهی نو»، فروردین و اردی‌بهشت ۱۴۰۱)

 

صوفیا نصراللهی: «موقعیت مهدی» نشان از استعدادهای کارگردانی حجازی‌فر دارد و البته فیلم کاملی نیست؛ با این حال نقاط مثبت آن به عنوان یک فیلم اول بیش‌تر از نقاط ضعفش است و البته به عنوان یک فیلم اول جنگی غافلگیرکننده از کار درمی‌آید. «موقعیت مهدی» اسم بامسمایی دارد. فیلم تصویرگر شرایطی است که مهدی باکری در زندگی خصوصی میان خانواده و در میدان جنگ داشته و البته خیلی خوب نتوانسته بین این دو تعادل ایجاد کند. هر چه‌قدر مهدی باکری در زندگی شخصی از زمان خواستگاری تا تقابل با خواهرش سر نیاوردن جنازه برادر، همدلی‌برانگیز و خوب از کار درآمده، در میدان جنگ موقعیت‌های دراماتیک حول‌وحوش مهدی باکری درست تصویر نمی‌شوند. همین مشکل سر حمید باکری هم وجود دارد؛ و با وجود کارگردانی خوب سکانس‌های جنگی، ما دقیقا متوجه رشادت‌های حمید و مهدی باکری نمی‌شویم چون موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اند خیلی گذرا تصویر می‌شود… مطالعه نقد کامل

 

منوچهر دین‌پرست: فیلم گرچه ملودرامی در سینمای دفاع مقدس است اما نمی‌توان آن را به فیلم‌های جنگی نسبت داد؛ زیرا کارگردان با ساختارشکنی سعی کرده است روایتی متفاوت از فیلم‌های دفاع مقدسی داشته باشد. ما در فیلم بیش‌تر شاهد روابط خانوادگی باکری هستیم تا زوایای مختلفی که او در جنگ نقش‌آفرینی کرد. این همان نقطه ضعفی است که فیلم باید به آن توجه جدی می‌کرد؛ زیرا آن‌چه باکری را برای مردم محبوب کرد، باکری رزمنده و فرمانده بود… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز