تار (۲۰۲۲)
تار (۲۰۲۲)

تار (2022)

برنده جوایز بهترین بازیگر زن ونیز، گلدن گلوب، بفتا، انتخاب منتقدان و... برای کیت بلانشت، نامزد شش جایزه اسکار در رشته‌های بهترین فیلم، کارگردانی، فیلم‌نامه اریژینال، بازیگر زن اصلی، فیلم‌برداری و تدوین
کارگردان : تاد فیلد
فیلم‌نامه‌نویس: تاد فیلد
بازیگران: کیت بلانشت، نوئمی مرلان، نینا هوس، سوفی کائر، جولیئن گلاور، مارک استرانگ و...
سایر عوامل: فلوریان هوفمایستر (مدیر فیلم‌برداری)، مونیکا ویلی (تدوینگر)، هیلدور گونادوتیر (آهنگ‌ساز)
ژانر : درام،‌ موسیقی
محصول : ایالات متحده
زبان : انگلیسی، آلمانی، فیلیپینی، فرانسوی
مدت زمان : 158 دقیقه
خلاصه داستان :

لیدیا تار را خیلی‌ها یکی از بزرگ‌ترین آهنگ‌سازان-رهبران ارکستر زنده جهان در عرصه موسیقی کلاسیک غربی می‌دانند و اولین رهبر زن یک ارکستر آلمانی بزرگ.

  نوشته‌های منتقدان اردوان وزیری: درک و دریافت شگفت‌انگیز کیت بلانشت از نقشی که در فیلم ایفا می‌کند در صحنه افتتاحیه و در مصاحبه قبل از اجرا و ضبط زنده با آدام گوپنیک در جشنواره سالانه مجله «نیویورکر» بر قاب تصویر نقش می‌بندد و تا انتهای فیلم به شکل‌های مختلف پرورش می‌یابد. با پیشرفت و گسترش داستان، قطعه‌های پازل شخصیت تار به‌تدریج کنار هم قرار می‌گیرند و بلانشت در هماهنگی دقیق و سنجیده با روایت از جان مایه می‌گذارد تا جان‌مایه فیلم را به مخاطب منتقل کند. ساختار سینمایی «تار» اساسا متکی به رابطه تنگاتنگ بین نقش‌آفرینی منحصربه‌فرد کیت بلانشت با شیوه کارگردانی تاد فیلد است که از نگرش وی نسبت به فرم داستان و جزییات و حواشی - که قصد روایت‌شان را دارد - نشات می‌‌گیرد... مطالعه نقد کامل   علی احسانی: خلاقیت در کل سازمان روایی و ساختاری «تار» موج می‌زند. بیش از سی دقیقه از فیلم سپری شده است و ما با زیر و بم رفتاری لیدیا آشنا شده‌ایم که عنوان‌بندی فیلم رقم می‌خورد. همان‌قدر که لیدیا با توجه به میزانسن‌هایی که سازنده اثر چیده در جمع دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد به همان اندازه وقتی لیدیا در خانه تنهاست میان اشیا و لوازم در حصار است. فقط اصوات هستند که برای او در نقش حامی در این فضای ملتهب نقش ایفا می‌کنند و منابع الهام و خلاقیت او را شکل می‌دهند، از ساعت شماطه‌دار گرفته تا نویز ریز درون یخچال، عواملی هستند که او پوسته تنهایی خود را کنار بزند... مطالعه نقد کامل   سحر عصرآزاد: «تار» یک درام زندگی‌نامه‌ای جعلی از اوج تا حضیض زندگی یک رهبر ارکستر بر بستری قابل تعمیم به همه عرصه‌های هنر است؛ اثری که به شکل غیرکلیشه‌ای از تأثیر مخرب قدرت بر رابطه هنرمند با جهان اطرافش پرده می‌دارد. تاد فیلد سومین فیلم خود را پس از «در اتاق خواب» و «بچه‌های کوچک» - که نامزدی‌های متعددی در اسکار به همراه داشتند - با وقفه‌ای شانزده‌ساله بر اساس فیلم‌نامه‌ای از خودش ساخته است. در اولین گام همین فاصله‌گذاری در اوج موفقیت، می‌تواند زاویه نگاه او را به هنر-صنعت فیلم‌سازی متمایز کرده و کنجکاوی مواجهه با اثر جدیدش را شدت بخشد؛ ویژگی‌ای که پس از تماشای «تار» از یک امتیاز بالقوه فراتر رفته و به فعلیتی درخور رسیده و موید نگاه منحصربه‌فرد فیلد به انتخاب سوژه، روایتی روان‌کاوانه در دل درام و به‌خصوص کارگردانی است و این فیلم را با زمان ۱۵۸ دقیقه به اثری خلاقانه، درگیرکننده و موشکافانه تبدیل کرده است... مطالعه نقد کامل   حسین معززی‌نیا: سومین فیلم تاد فیلد (که سینماگر عجیبی است با فاصله‌‌های طولانی بین تولید فیلم‌های بلندش) ساختار روایی نامتعارفی دارد که بعید است در یک نوبت تماشا بشود بر آن مسلط شد. فیلم‌‌ساز با ما بازی می‌کند و عامدانه گمراه‌مان می‌کند. حدس می‌زنم تعداد تماشاگرانی که وسط فیلم، سراغ گوشی‌شان رفته‌اند تا جست‌وجو کنند سوابق لیدیا تار چیست و این کدام چهره مشهوری بوده که تا امروز درباره‌اش نشنیده‌اند اصلاً کم نیست. دلیلش این است که بعضی تمهیدهای دیداری و شنیداری «تار» شباهت دارد به فیلم‌های فراوانی که در این سال‌ها داستانی واقعی درباره شخصیتی…

امتیازهای منتقدان

اردوان وزیری
علی احسانی
سحر عصرآزاد
حسین معززی‌نیا
منوچهر دین‌پرست

میانگین

۷۸ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

اردوان وزیری: درک و دریافت شگفت‌انگیز کیت بلانشت از نقشی که در فیلم ایفا می‌کند در صحنه افتتاحیه و در مصاحبه قبل از اجرا و ضبط زنده با آدام گوپنیک در جشنواره سالانه مجله «نیویورکر» بر قاب تصویر نقش می‌بندد و تا انتهای فیلم به شکل‌های مختلف پرورش می‌یابد. با پیشرفت و گسترش داستان، قطعه‌های پازل شخصیت تار به‌تدریج کنار هم قرار می‌گیرند و بلانشت در هماهنگی دقیق و سنجیده با روایت از جان مایه می‌گذارد تا جان‌مایه فیلم را به مخاطب منتقل کند. ساختار سینمایی «تار» اساسا متکی به رابطه تنگاتنگ بین نقش‌آفرینی منحصربه‌فرد کیت بلانشت با شیوه کارگردانی تاد فیلد است که از نگرش وی نسبت به فرم داستان و جزییات و حواشی – که قصد روایت‌شان را دارد – نشات می‌‌گیرد… مطالعه نقد کامل

 

علی احسانی: خلاقیت در کل سازمان روایی و ساختاری «تار» موج می‌زند. بیش از سی دقیقه از فیلم سپری شده است و ما با زیر و بم رفتاری لیدیا آشنا شده‌ایم که عنوان‌بندی فیلم رقم می‌خورد. همان‌قدر که لیدیا با توجه به میزانسن‌هایی که سازنده اثر چیده در جمع دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد به همان اندازه وقتی لیدیا در خانه تنهاست میان اشیا و لوازم در حصار است. فقط اصوات هستند که برای او در نقش حامی در این فضای ملتهب نقش ایفا می‌کنند و منابع الهام و خلاقیت او را شکل می‌دهند، از ساعت شماطه‌دار گرفته تا نویز ریز درون یخچال، عواملی هستند که او پوسته تنهایی خود را کنار بزند… مطالعه نقد کامل

 

سحر عصرآزاد: «تار» یک درام زندگی‌نامه‌ای جعلی از اوج تا حضیض زندگی یک رهبر ارکستر بر بستری قابل تعمیم به همه عرصه‌های هنر است؛ اثری که به شکل غیرکلیشه‌ای از تأثیر مخرب قدرت بر رابطه هنرمند با جهان اطرافش پرده می‌دارد. تاد فیلد سومین فیلم خود را پس از «در اتاق خواب» و «بچه‌های کوچک» – که نامزدی‌های متعددی در اسکار به همراه داشتند – با وقفه‌ای شانزده‌ساله بر اساس فیلم‌نامه‌ای از خودش ساخته است. در اولین گام همین فاصله‌گذاری در اوج موفقیت، می‌تواند زاویه نگاه او را به هنر-صنعت فیلم‌سازی متمایز کرده و کنجکاوی مواجهه با اثر جدیدش را شدت بخشد؛ ویژگی‌ای که پس از تماشای «تار» از یک امتیاز بالقوه فراتر رفته و به فعلیتی درخور رسیده و موید نگاه منحصربه‌فرد فیلد به انتخاب سوژه، روایتی روان‌کاوانه در دل درام و به‌خصوص کارگردانی است و این فیلم را با زمان ۱۵۸ دقیقه به اثری خلاقانه، درگیرکننده و موشکافانه تبدیل کرده است… مطالعه نقد کامل

 

حسین معززی‌نیا: سومین فیلم تاد فیلد (که سینماگر عجیبی است با فاصله‌‌های طولانی بین تولید فیلم‌های بلندش) ساختار روایی نامتعارفی دارد که بعید است در یک نوبت تماشا بشود بر آن مسلط شد. فیلم‌‌ساز با ما بازی می‌کند و عامدانه گمراه‌مان می‌کند. حدس می‌زنم تعداد تماشاگرانی که وسط فیلم، سراغ گوشی‌شان رفته‌اند تا جست‌وجو کنند سوابق لیدیا تار چیست و این کدام چهره مشهوری بوده که تا امروز درباره‌اش نشنیده‌اند اصلاً کم نیست. دلیلش این است که بعضی تمهیدهای دیداری و شنیداری «تار» شباهت دارد به فیلم‌های فراوانی که در این سال‌ها داستانی واقعی درباره شخصیتی واقعی را روایت کرده‌اند و در انتها هم عکس‌ها و ویدیوهایی اریژینال را در تیتراژ نهایی گنجانده‌اند. موقع تماشای «تار» تصور می‌کنیم با یک نمونه تازه از همین فیلم‌ها سر و کار داریم به‌خصوص که همان ابتدا نام مجله «نیویورکر» وسط می‌آید و در ادامه، بقیه اسامی آشنا و واقعی‌اند؛ اما «تار» داستانی درباره یک رهبر ارکستر خیالی است و هیچ‌کدام از رخدادها سندیت ندارند. این رفتار غیرعادی شامل تمام ساختمان روایت شده: در اولین پلان فیلم، قهرمان‌ را از دور نظاره می‌کنیم که روی صندلی هواپیما خوابش برده، چشم‌بند دارد، خودش جایی را نمی‌بیند، اما کسی که هنوز نمی‌دانیم کیست ایستاده تماشایش می‌کند و درباره‌اش با ناشناسی دیگر پیامک ردوبدل می‌کند. تیتراژی چهاردقیقه‌ای (به‌شکل غیرعادی طولانی) بین این لحظه با لحظه بعدی فاصله می‌اندازد: حالا قهرمان مقابل ما ایستاده در راهرویی تاریک. به او نزدیک شده‌ایم و در خلوتش شریک شده‌ایم. دارد تمرکز می‌کند، آماده می‌شود تا از تاریکی برود روی سن و چشم‌ها را به خودش خیره کند. ایده مرکزی «تار» دقیقاً همین است: همراهیم با یک چهره مشهور بین‌المللی که وقتی شریک تنهایی‌اش می‌شویم وسواسش در جلب نگاه‌ها را درک می‌کنیم. میل پایان‌ناپذیری‌اش به «رهبری» کردن را. او فقط یک رهبر ارکستر مقتدر نیست بلکه تمایل دارد آدم‌های اطرافش را هم بنوازد. می‌خواهد دنیای پیرامونش را به نظمی دربیاورد که می‌پسندد. همه چیز باید تحت اراده خودش دربیاید و منطبق بر ترتیبی که در ذهنش دارد. روابطش با هر انسانی که اطرافش زندگی می‌کند، از شاگردانش گرفته تا دستیارش، همکارانش، فرزندش و بقیه تابعی از همان میل کلی است. می‌خواهد به همه چیز چنگ بیندازد و زندگی را با همان مهارتی بنوازد که انگشتانش روی پیانو حرکت می‌کند؛ اما دنیا قرار نیست تن بدهد به اقتدارطلبی او هرچند نبوغش در موسیقی را تحسین کرده باشد. تمام اجزای روایی و سبکی فیلم در خدمت نمایش تعارض میان عطش اقتدارطلبی لیدیا تار، با مقاومت دنیا برای ناکام گذاشتن اوست. برای درک درست «تار» باید از این مسیر وارد تحلیلش شویم. آدرس سایت منتقد  

 

منوچهر دین‌پرست: لحظه‌های فیلم مانند جاده‌ای پر از پیچ و خم است که اگر راننده غفلت کند مسیر را از دست می‌دهد و متوجه نمی‌شود کجای جاده است یا جاده چه‌گونه به پایان رسید. بی‌گمان «تار» بر موسیقی استوار است، اما کارگردان به‌خوبی توانسته یک فیلم موسیقایی زنانه بسازد که بعد از ۱۵۸ دقیقه تماشای فیلم از دیدنش پشیمان نشویم… مطالعه نقد کامل  

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز