شادروان (۱۴۰۰)
شادروان (۱۴۰۰)

شادروان (1400)

نامزد سه سیمرغ بلورین در چهلمین جشنواره فیلم فجر 1400
کارگردان : حسین نمازی
فیلم‌نامه‌نویس: حسین نمازی
بازیگران: سینا مهراد، گلاره عباسی، نازنین بیاتی، بهرنگ علوی، رویا تیموریان، رضا رویگری و...
سایر عوامل: مسعود سلامی (مدیر فیلم‌برداری)، عماد خدابخش (تدوینگر)، بهزاد عبدی (آهنگ‌ساز)
ژانر : درام، کمدی
محصول : ایران
زبان : فارسی
مدت زمان : 90 دقیقه
خلاصه داستان :

خانواده‌ای فقیر که در حاشیه شهر زندگی می‌کند، پس از فوت ناگهانی پدر حسابی به دردسر می‌افتد و چون درآمدی جز فروش سبزی ندارند با چالش تامین هزینه‌های خاک‌سپاری و پذیرایی از مهمانان شهرستانی و... مواجه می‌شوند.

  نوشته‌های منتقدان خشایار سنجری: بازسازی کلیشه‌های ذهنی آشنا برای مخاطب و تیپ‌سازی، از ویژگی‌های کمدی‌های عامه‌پسند است؛ بازنمایی چهره‌هایی که در حافظه تماشاگر ثبت شده‌اند و دیدن آن‌ها بر پرده سینما، ناخودآگاه حس همدلی بیننده را برمی‌انگیزد. فرمول چنین فیلم‌هایی از این قرارست: مانعی سر راه شخصیت اصلی ایجاد می‌شود و عدم تعادل ایجاد می‌شود. مانع با درایت یا خوش‌بیاری قهرمان، به شکل موفقیت‌آمیزی از سر راه برداشته می‌شود و در نهایت، با خوشی و شادی تعادل به زندگی شخصیت اصلی بازمی‌گردد؛ اما در «شادروان» با یک کمدی عامه‌پسند به معنای معمول روبه‌رو نیستیم. شخصیت اصلی فیلم در حل مشکلات و حذف موانع به‌کلی ناتوان است. پول خاک‌سپاری پدرش را نمی‌تواند جور کند و... مطالعه نقد کامل     کیوان کثیریان: سانتی‌مانتال کردن مساله مهم امروز جامعه یعنی فقر و تبدیل آن به ماجرایی که می‌شود به آن خندید، از مشکلات بنیادی «شادروان» است. فقر در هیچ شرایطی شیرین نیست و «شادروان» متاسفانه فیلمی است با هدف فروکاستن فقر به یک امر شیرین و حتی ستایش آن... مطالعه نقد کامل   سید آریا قریشی: می‌توان مضمون «شادروان» را «لزوم فداکاری در راه کمک به دیگران» دانست. این مضمون قرار است از طریق تقاطع دو خط داستانی به مخاطب منتقل شود: یکی خط داستانی مرتبط با یک مثلث عشقی و دیگری داستان حضور اقوام پرتعداد خانواده‌ای فقیر در خانه آن‌ها پس از درگذشت پدر خانواده. در خط اول قرار است با یک تحول فردی روبه‌رو باشیم و در دومی با رگه‌هایی از یک تحول جمعی (اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، با نمایش رفتارهایی از سوی برخی اطرافیان که در تقابل با رفتار عمومی تمام آن‌ها در قسمت‌های قبلی قرار دارد). آن‌چه ذکر شد، روی کاغذ، ایده برانگیزاننده‌ای است. این می‌تواند شکل پیچیده‌ای از الگوی «وارونگی مضاعف» باشد؛ تکنیکی که در آن پروتاگونیست و رقیب هر دو دستخوش تحول می‌شوند و چیزهایی از دیگری می‌آموزند. اجرای این الگو در شکل پایه‌ای‌اش نیز کار سختی است چرا که حتی طراحی دقیق یک منحنی تحول (به‌شکلی باورپذیر) هم از عهده خیلی از فیلم‌نامه‌نویسان برنمی‌آید، چه برسد به این‌که در یک سوی قضیه نه با یک رقیب، بلکه با یک مجموعه از آدم‌ها روبه‌رو باشیم. این، شروع مشکل فیلم‌نامه «شادروان» در زمینه باوراندن تحول آدم‌ها است... مطالعه نقد کامل

امتیازهای منتقدان

خشایار سنجری
کیوان کثیریان
سید آریا قریشی

میانگین

۴۳ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

خشایار سنجری: بازسازی کلیشه‌های ذهنی آشنا برای مخاطب و تیپ‌سازی، از ویژگی‌های کمدی‌های عامه‌پسند است؛ بازنمایی چهره‌هایی که در حافظه تماشاگر ثبت شده‌اند و دیدن آن‌ها بر پرده سینما، ناخودآگاه حس همدلی بیننده را برمی‌انگیزد. فرمول چنین فیلم‌هایی از این قرارست: مانعی سر راه شخصیت اصلی ایجاد می‌شود و عدم تعادل ایجاد می‌شود. مانع با درایت یا خوش‌بیاری قهرمان، به شکل موفقیت‌آمیزی از سر راه برداشته می‌شود و در نهایت، با خوشی و شادی تعادل به زندگی شخصیت اصلی بازمی‌گردد؛ اما در «شادروان» با یک کمدی عامه‌پسند به معنای معمول روبه‌رو نیستیم. شخصیت اصلی فیلم در حل مشکلات و حذف موانع به‌کلی ناتوان است. پول خاک‌سپاری پدرش را نمی‌تواند جور کند و… مطالعه نقد کامل  

 

کیوان کثیریان: سانتی‌مانتال کردن مساله مهم امروز جامعه یعنی فقر و تبدیل آن به ماجرایی که می‌شود به آن خندید، از مشکلات بنیادی «شادروان» است. فقر در هیچ شرایطی شیرین نیست و «شادروان» متاسفانه فیلمی است با هدف فروکاستن فقر به یک امر شیرین و حتی ستایش آن… مطالعه نقد کامل

 

سید آریا قریشی: می‌توان مضمون «شادروان» را «لزوم فداکاری در راه کمک به دیگران» دانست. این مضمون قرار است از طریق تقاطع دو خط داستانی به مخاطب منتقل شود: یکی خط داستانی مرتبط با یک مثلث عشقی و دیگری داستان حضور اقوام پرتعداد خانواده‌ای فقیر در خانه آن‌ها پس از درگذشت پدر خانواده. در خط اول قرار است با یک تحول فردی روبه‌رو باشیم و در دومی با رگه‌هایی از یک تحول جمعی (اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، با نمایش رفتارهایی از سوی برخی اطرافیان که در تقابل با رفتار عمومی تمام آن‌ها در قسمت‌های قبلی قرار دارد). آن‌چه ذکر شد، روی کاغذ، ایده برانگیزاننده‌ای است. این می‌تواند شکل پیچیده‌ای از الگوی «وارونگی مضاعف» باشد؛ تکنیکی که در آن پروتاگونیست و رقیب هر دو دستخوش تحول می‌شوند و چیزهایی از دیگری می‌آموزند. اجرای این الگو در شکل پایه‌ای‌اش نیز کار سختی است چرا که حتی طراحی دقیق یک منحنی تحول (به‌شکلی باورپذیر) هم از عهده خیلی از فیلم‌نامه‌نویسان برنمی‌آید، چه برسد به این‌که در یک سوی قضیه نه با یک رقیب، بلکه با یک مجموعه از آدم‌ها روبه‌رو باشیم. این، شروع مشکل فیلم‌نامه «شادروان» در زمینه باوراندن تحول آدم‌ها است… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز