وقت مردن نیست/ زمانی برای مردن نیست (۲۰۲۱)
وقت مردن نیست/ زمانی برای مردن نیست (۲۰۲۱)

وقت مردن نیست/ زمانی برای مردن نیست (2021)

کارگردان : کری فوکوناگا
فیلم‌نامه‌نویس: نیل پرویس، رابرت وِید، کری فوکوناگا، فیبی والر-بریج
بازیگران: دنیل کریگ، رامی مالک، لئا سیدو، لاشانا لینچ، بن ویشا، نئومی هریس، جفری رایت، کریستف والتس، ریف فاینز، آنا دِ آرماس و...
سایر عوامل: لینوس ساندگرن (مدیر فیلم‌برداری)، اِلیئت گراهام و تام کراس (تدوینگران)، هانس زیمر (آهنگ‌ساز)
ژانر : اکشن، ماجرایی، تریلر
محصول : انگلیس، ایالات متحده
زبان : انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، روسی
مدت زمان : 163 دقیقه
خلاصه داستان :

جیمز باند خدمت را رها کرده است؛ اما آرامش کوتاه او زمانی به‌هم می‌خورد که یک دوست قدیمی از سی‌آی‌ای برای کمک نزد او می‌آید. باند دوباره وارد عمل می‌شود و در پی آدم‌بد مرموزی است که یک فناوری جدید خطرناک را در اختیار دارد.

  نوشته‌های منتقدان ساسان گلفر: دغدغه‌ جیمز باند در تمام عمرش، در نزدیک به هفت دهه‌ای که از عمر مجموعه کتاب‌ها و فیلم‌هایش گذشته، مرگ و زندگی بوده است؛ همان «بودن یا نبودن، مسأله این است» که بارها و بارها شنیده‌ایم؛ اما در دهه گذشته چه بر سر کره زمین و نسل بشر آمده که بیست‌وپنجمین فیلم (رسمی) مجموعه را از یک اکشن جاسوسی هیجان‌انگیز به یک تراژدی شکسپیری نزدیک کرده است؟ چه فلسفه‌ای فراتر از پول و شهرت و درآمدهای کلان و نام و نان، پشت این همه آمدن و رفتن و زدن و خوردن و کشتن و مردن نهفته است؟ اواخر فیلم «زمانی برای مردن نیست» (من معادل «وقت مردن نیست» را برای آن ترجیح می‌دهم که هم خوش‌آهنگ‌تر و مقتصدانه‌تر است و هم طنین ایهام عنوان اصلی را در خود دارد) شخصیت ملقب به «ام» (ریف فاینز) به این فلسفه (البته در قالب چند ایهام و کنایه تودروتو) اشاره می‌کند: «کارکرد آدم زندگی کردنه، نه وجود داشتن. من روزهام رو برای طولانی‌تر کردن وقتم تلف نمی‌کنم. باید از وقتم استفاده ‌کنم... مطالعه نقد کامل   علی موسوی: «زمانی برای مردن نیست»/ No Time To Die بیننده را در تمام زمانش سرگرم نگه می‌دارد و گاهی هم غافلگیر می‌کند. به نظرم تنها ضعف‌های فیلم به انتخاب دو تن از هنرپیشگان برمی‌گردد. بین دنیل کریگ و لئا سیدو هیچ نوع شیمی و احساس عاطفی دیده نمی‌شود و مشکل است که عشق عمیقی را بین این دو حس کنیم... مطالعه نقد کامل   خسرو نقیبی: پانزده سال بعد، این ادامه منطقی «کازینو رویال» در «زمانه جدید» است؛ زمانه‌ای که آن را «اِم» در آنِ مذاکره صلح با باندِ بُریده توصیف می‌کند: «یک زمانی می‌دانستیم با کی در کجا می‌جنگیم. حالا گاهی حتی نمی‌دانیم دشمن‌مان کیست یا چیست.» این، فرق بنیادی زمانه‌ای‌ست که باند کریگ در آن از «کازینو رویال» تا «زمانی برای مردن نیست» طی دو دهه پیش می‌آید و دیگر در این آخری عملا حتی از یک سازمان خوفناک به جای یک دشمن بزرگ هم خبری نیست؛ بلوفلد به اشاره‌ای می‌میرد و اسپکتر در لحظه‌ای نابود می‌شود (قرابت ماجرای ویروس درون فیلم، با زمانه کرونا - به‌خصوص اگر به دست‌سازی «ویروس چینی» قائل باشیم - قابل تأمل است)... مطالعه نقد کامل   صوفیا نصرالهی: دنیل کریگ که می‌خواست جیمز باند شود صدای داد و فریاد طرفداران بلند شد. جیمز باند به موهای تیره‌اش شهرت داشت و چشمان آبی‌اش و دنیل کریگ، جیمز باند بور بود و برای طرفداران، این تخطی از جزییات اسطوره‌ای که ایان فلمینگ در دهه ۱۹۵۰ خلق کرده بود و از اوایل دهه ۶۰ روی پرده سینماها رفت، خطایی نابخشودنی محسوب می‌شد. حالا به نظر می‌رسد که روزگار عوض شده و از آن مأمور ۰۰۷ فقط اسمش به جا مانده و راه و رسم ساختن فیلم‌های جیمز باند و روایت‌های این محبوب‌ترین جاسوس جهان کاملا تغییر کرده است... مطالعه نقد کامل

امتیازهای منتقدان

ساسان گلفر
علی موسوی
خسرو نقیبی
صوفیا نصرالهی

میانگین

۶۰ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

ساسان گلفر: دغدغه‌ جیمز باند در تمام عمرش، در نزدیک به هفت دهه‌ای که از عمر مجموعه کتاب‌ها و فیلم‌هایش گذشته، مرگ و زندگی بوده است؛ همان «بودن یا نبودن، مسأله این است» که بارها و بارها شنیده‌ایم؛ اما در دهه گذشته چه بر سر کره زمین و نسل بشر آمده که بیست‌وپنجمین فیلم (رسمی) مجموعه را از یک اکشن جاسوسی هیجان‌انگیز به یک تراژدی شکسپیری نزدیک کرده است؟ چه فلسفه‌ای فراتر از پول و شهرت و درآمدهای کلان و نام و نان، پشت این همه آمدن و رفتن و زدن و خوردن و کشتن و مردن نهفته است؟ اواخر فیلم «زمانی برای مردن نیست» (من معادل «وقت مردن نیست» را برای آن ترجیح می‌دهم که هم خوش‌آهنگ‌تر و مقتصدانه‌تر است و هم طنین ایهام عنوان اصلی را در خود دارد) شخصیت ملقب به «ام» (ریف فاینز) به این فلسفه (البته در قالب چند ایهام و کنایه تودروتو) اشاره می‌کند: «کارکرد آدم زندگی کردنه، نه وجود داشتن. من روزهام رو برای طولانی‌تر کردن وقتم تلف نمی‌کنم. باید از وقتم استفاده ‌کنم… مطالعه نقد کامل

 

علی موسوی: «زمانی برای مردن نیست»/ No Time To Die بیننده را در تمام زمانش سرگرم نگه می‌دارد و گاهی هم غافلگیر می‌کند. به نظرم تنها ضعف‌های فیلم به انتخاب دو تن از هنرپیشگان برمی‌گردد. بین دنیل کریگ و لئا سیدو هیچ نوع شیمی و احساس عاطفی دیده نمی‌شود و مشکل است که عشق عمیقی را بین این دو حس کنیم… مطالعه نقد کامل

 

خسرو نقیبی: پانزده سال بعد، این ادامه منطقی «کازینو رویال» در «زمانه جدید» است؛ زمانه‌ای که آن را «اِم» در آنِ مذاکره صلح با باندِ بُریده توصیف می‌کند: «یک زمانی می‌دانستیم با کی در کجا می‌جنگیم. حالا گاهی حتی نمی‌دانیم دشمن‌مان کیست یا چیست.» این، فرق بنیادی زمانه‌ای‌ست که باند کریگ در آن از «کازینو رویال» تا «زمانی برای مردن نیست» طی دو دهه پیش می‌آید و دیگر در این آخری عملا حتی از یک سازمان خوفناک به جای یک دشمن بزرگ هم خبری نیست؛ بلوفلد به اشاره‌ای می‌میرد و اسپکتر در لحظه‌ای نابود می‌شود (قرابت ماجرای ویروس درون فیلم، با زمانه کرونا – به‌خصوص اگر به دست‌سازی «ویروس چینی» قائل باشیم – قابل تأمل است)… مطالعه نقد کامل

 

صوفیا نصرالهی: دنیل کریگ که می‌خواست جیمز باند شود صدای داد و فریاد طرفداران بلند شد. جیمز باند به موهای تیره‌اش شهرت داشت و چشمان آبی‌اش و دنیل کریگ، جیمز باند بور بود و برای طرفداران، این تخطی از جزییات اسطوره‌ای که ایان فلمینگ در دهه ۱۹۵۰ خلق کرده بود و از اوایل دهه ۶۰ روی پرده سینماها رفت، خطایی نابخشودنی محسوب می‌شد. حالا به نظر می‌رسد که روزگار عوض شده و از آن مأمور ۰۰۷ فقط اسمش به جا مانده و راه و رسم ساختن فیلم‌های جیمز باند و روایت‌های این محبوب‌ترین جاسوس جهان کاملا تغییر کرده است… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز