کوچه کابوس (۲۰۲۱)
کوچه کابوس (۲۰۲۱)

کوچه کابوس (2021)

نامزد چهار جایزه اسکار بهترین فیلم، فیلم‌برداری، طراحی صحنه و طراحی لباس
کارگردان : گی‌یرمو دل تورو
فیلم‌نامه‌نویس: گی‌یرمو دل تورو و کیم مورگن بر اساس رمانی از ویلیام لیندزی گریشام
بازیگران: بردلی کوپر، کیت بلانشت، تونی کولت، ویلم دفو، ریچارد جنکینز، رونی مارا، ران پرلمن، مری استین‌برگن، دیوید استراترن، تیم بلیک نلسن و...
سایر عوامل: دن لاستسِن (مدیر فیلم‌برداری)، کم مک‌لاچین (تدوینگر)، ناتان جانسن (آهنگ‌ساز)
ژانر : درام، جنایی، تریلر
محصول : ایالات متحده، مکزیک، کانادا
زبان : انگلیسی، فرانسوی
مدت زمان : 150 دقیقه
خلاصه داستان :

مردی حیله‌گر که می‌تواند با چند کلمه به‌دقت انتخاب‌شده آدم‌های زیادی را تحت تأثیر قرار بدهد، با زن روان‌پزشکی آشنا می‌شود که از خودش هم خطرناک‌تر است.

  نوشته‌های منتقدان اردوان وزیری: گی‌یرمو دل‌تورو در فیلم‌نامه «کوچه کابوس» قصه‌ای را تعریف می‌کند که بر خلاف آثار گذشته او، رد و اثری از دنیای فانتزی پیکره‌های هیولاییِ متجسدِ تأویل‌پذیر و استعاری در آن دیده نمی‌شود. در عوض این بار به سراغ آدم‌هایی عادی و معمولی می‌رود؛ آدم‌هایی با ویژگی‌ها و مشخصاتی واقعی و قابل لمس که با کمی دقت می‌توانیم مابه‌ازای‌شان را در اطراف‌مان مشاهده کنیم. دل‌تورو داستان تلخ و تیره‌ای از سویه تاریک شخصیت‌هایی را روایت می‌کند که انگیزه‌ها و رفتارشان از تمایلات منفی انسان نشأت می‌گیرد که در متون مذهبی مسیحیت تحت عنوان گناهان کبیره از آن‌ها نام برده شده است... مطالعه نقد کامل   ساسان گلفر: «امید اگه بر مبنای دروغ باشه، امید نیست.» شخصیتی که این جمله مهم «کوچه کابوس» گی‌یرمو دل تورو را بر زبان می‌آورد، در جایی دیگر می‌گوید: «وقتی یه نفر دروغ خودش را باور می‌کنه، یواش‌یواش باور می‌کنه که قدرت داره، بعد به خواب غفلت فرو می‌ره. چون حالا دیگه باور کرده که هرچی می‌گه درسته. باعث می‌شه که آدم‌ها صدمه ببینند، آدم‌های خوب و خداترس… بعد اون یه نفر دروغ پشت دروغ می‌گه و وقتی دروغ‌هاش تموم می‌شه، باید جواب خدا را بده که هر‌جا فرار کنه، اون رو می‌بینه. هیچ‌کس نمی‌تونه از دست خدا فرار کنه.» کانون اخلاقی این فیلم و رمان منبع اقتباسش و فیلم دیگری که سال ۱۹۴۷ ساخته شد، همین است. البته «کوچه کابوس» دل‌ تورو بازسازی آن فیلم کلاسیک نیست و فقط اقتباس دیگری از رمان لیندزی گریشام است که به نوشته مارتین اسکورسیزی - در یادداشت‌بیانیه‌اش در حمایت از دل تورو و فیلم که ژانویه امسال منتشر شد: «قطعاً از زمان خود و برای زمان خود صحبت می‌کند، اما از زمانه ازدست‌رفته برای بازگو کردن وضع حال استفاده می‌کند.» و در اشاره به درون‌مایه فیلم گفته است: «همپوشانی شرایط وخیم و ناامیدکننده آن زمان با شرایط وخیم و ناامیدکننده اکنون، صورت نگران‌کننده‌ای به خود می‌گیرد» و این فیلم همکارش را «یک زنگ هشدار» می‌داند... مطالعه نقد کامل     محمد ابراهیمیان: رسیدن به حال‌وهوا و لحنی که عده‌ای از فیلم‌سازان در زمان و شرایط درست و به خاطر تولیدِ ارزان‌قیمت فیلم در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، تا حدود زیادی ناخودآگاه به آن دست پیدا کرده بودند و نتیجه‌اش محصولی بود که بعدها نوآر نام گرفت، دشوارتر از فیلم ساختن در ژانری‌هایی مثل وسترن، موزیکال یا جنایی به نظر می‌رسد. از همین رو کسانی چون پل شریدر به‌درستی نوآر را که بیش‌تر با حال‌وهوا و فرم بصری خاص تعریف می‌شود تا قالب‌های مشخص و از پیش تعیین‌شده، ژانر به حساب نمی‌آوردند. با این اوصاف می‌توان نتیجه گرفت کسانی که با تصمیم قبلی و آگاهانه سراغ ساختن فیلمی می‌روند که بشود برچسب نوآر را به آن اضافه کرد، کاری سخت و دشوار در پیش دارند؛ چرا که برای به تصویر کشیدن سیاهی مفرط و حضور رعب‌آورِ تقدیر و گریزناپذیریِ اقبالِ بد، آن‌طور که در بهترین نوآرهای تاریخ سینما از «در دل گذشته‌ها» (ژاک تورنر، ۱۹۴۷) و «خیابان اسکارلت» (فریتس لانگ، ۱۹۴۵) تا «نقطه داغ» (دنیس هاپر، ۱۹۹۰) وجود دارد، در کنار تصویر کردنِ فریبندگی…

امتیازهای منتقدان

اردوان وزیری
ساسان گلفر
محمد ابراهیمیان

میانگین

۷۰ bigtheme

 

نوشته‌های منتقدان

اردوان وزیری: گی‌یرمو دل‌تورو در فیلم‌نامه «کوچه کابوس» قصه‌ای را تعریف می‌کند که بر خلاف آثار گذشته او، رد و اثری از دنیای فانتزی پیکره‌های هیولاییِ متجسدِ تأویل‌پذیر و استعاری در آن دیده نمی‌شود. در عوض این بار به سراغ آدم‌هایی عادی و معمولی می‌رود؛ آدم‌هایی با ویژگی‌ها و مشخصاتی واقعی و قابل لمس که با کمی دقت می‌توانیم مابه‌ازای‌شان را در اطراف‌مان مشاهده کنیم. دل‌تورو داستان تلخ و تیره‌ای از سویه تاریک شخصیت‌هایی را روایت می‌کند که انگیزه‌ها و رفتارشان از تمایلات منفی انسان نشأت می‌گیرد که در متون مذهبی مسیحیت تحت عنوان گناهان کبیره از آن‌ها نام برده شده است… مطالعه نقد کامل

 

ساسان گلفر: «امید اگه بر مبنای دروغ باشه، امید نیست.» شخصیتی که این جمله مهم «کوچه کابوس» گی‌یرمو دل تورو را بر زبان می‌آورد، در جایی دیگر می‌گوید: «وقتی یه نفر دروغ خودش را باور می‌کنه، یواش‌یواش باور می‌کنه که قدرت داره، بعد به خواب غفلت فرو می‌ره. چون حالا دیگه باور کرده که هرچی می‌گه درسته. باعث می‌شه که آدم‌ها صدمه ببینند، آدم‌های خوب و خداترس… بعد اون یه نفر دروغ پشت دروغ می‌گه و وقتی دروغ‌هاش تموم می‌شه، باید جواب خدا را بده که هر‌جا فرار کنه، اون رو می‌بینه. هیچ‌کس نمی‌تونه از دست خدا فرار کنه.» کانون اخلاقی این فیلم و رمان منبع اقتباسش و فیلم دیگری که سال ۱۹۴۷ ساخته شد، همین است. البته «کوچه کابوس» دل‌ تورو بازسازی آن فیلم کلاسیک نیست و فقط اقتباس دیگری از رمان لیندزی گریشام است که به نوشته مارتین اسکورسیزی – در یادداشت‌بیانیه‌اش در حمایت از دل تورو و فیلم که ژانویه امسال منتشر شد: «قطعاً از زمان خود و برای زمان خود صحبت می‌کند، اما از زمانه ازدست‌رفته برای بازگو کردن وضع حال استفاده می‌کند.» و در اشاره به درون‌مایه فیلم گفته است: «همپوشانی شرایط وخیم و ناامیدکننده آن زمان با شرایط وخیم و ناامیدکننده اکنون، صورت نگران‌کننده‌ای به خود می‌گیرد» و این فیلم همکارش را «یک زنگ هشدار» می‌داند… مطالعه نقد کامل  

 

محمد ابراهیمیان: رسیدن به حال‌وهوا و لحنی که عده‌ای از فیلم‌سازان در زمان و شرایط درست و به خاطر تولیدِ ارزان‌قیمت فیلم در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، تا حدود زیادی ناخودآگاه به آن دست پیدا کرده بودند و نتیجه‌اش محصولی بود که بعدها نوآر نام گرفت، دشوارتر از فیلم ساختن در ژانری‌هایی مثل وسترن، موزیکال یا جنایی به نظر می‌رسد. از همین رو کسانی چون پل شریدر به‌درستی نوآر را که بیش‌تر با حال‌وهوا و فرم بصری خاص تعریف می‌شود تا قالب‌های مشخص و از پیش تعیین‌شده، ژانر به حساب نمی‌آوردند. با این اوصاف می‌توان نتیجه گرفت کسانی که با تصمیم قبلی و آگاهانه سراغ ساختن فیلمی می‌روند که بشود برچسب نوآر را به آن اضافه کرد، کاری سخت و دشوار در پیش دارند؛ چرا که برای به تصویر کشیدن سیاهی مفرط و حضور رعب‌آورِ تقدیر و گریزناپذیریِ اقبالِ بد، آن‌طور که در بهترین نوآرهای تاریخ سینما از «در دل گذشته‌ها» (ژاک تورنر، ۱۹۴۷) و «خیابان اسکارلت» (فریتس لانگ، ۱۹۴۵) تا «نقطه داغ» (دنیس هاپر، ۱۹۹۰) وجود دارد، در کنار تصویر کردنِ فریبندگی و زیباییِ مخاطره‌آمیزِ فم‌فتال‌ها – که چون ماری لغزان و مرگبار، خطرناک و غیرقابل دسترس هستند – نمی‌توان جز با رسیدن به یک فرم درست و فضاسازی اضطراب‌آور و جان بخشیدن به حال‌وهوای نهیلیستی و تن دادن به تقدیرگراییِ مسلط در دل همان فرم بصری مورد نیاز، انجام داد… مطالعه نقد کامل

نظرات خوانندگان۰
منتقدان فارسی‌زبان
شب
روز